English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
add insult to the injury <idiom> U [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
Other Matches
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
loops U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
satirize U مسخره کردن
to smile at U مسخره کردن
to set at nought U مسخره کردن
satirising U مسخره کردن
satirized U مسخره کردن
imp U مسخره کردن
satirizing U مسخره کردن
satirizes U مسخره کردن
imps U مسخره کردن
satirised U مسخره کردن
illude U مسخره کردن
quizzes U مسخره کردن
quiz U مسخره کردن
to make merry over U مسخره کردن
satirises U مسخره کردن
to make fun of U مسخره کردن
tolaugh.atany thing U استهزاکردن مسخره کردن
To make fun of someone . To poke fun at someone . U کسی را مسخره کردن
to take fun at U استهزاکردن مسخره کردن
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
befool U مسخره کردن گول زدن
kid U دست انداختن مسخره کردن
kidded U دست انداختن مسخره کردن
travesties U تقلید مسخره امیز کردن
kidding U دست انداختن مسخره کردن
travesty U تقلید مسخره امیز کردن
jape U لطیفه زدن مسخره کردن
flouts U استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouting U استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouted U استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flout U استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
run down U تحقیر کردن
scitovsky double criterion U که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
To tease someone. To pull someonelet. U کسی را دست انداختن ( مسخره کردن )
to belittle oneself U خود را تحقیر کردن
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
cheapened U ارزان شدن تحقیر کردن
cheapening U ارزان شدن تحقیر کردن
despising U حقیر شمردن تحقیر کردن
despises U حقیر شمردن تحقیر کردن
despised U حقیر شمردن تحقیر کردن
despise U حقیر شمردن تحقیر کردن
cheapens U ارزان شدن تحقیر کردن
cheapen U ارزان شدن تحقیر کردن
To belittle oneself . To make oneself cheap. U خود را سبک کردن ( تحقیر نمودن )
loses U زیان کردن
lose U زیان کردن
to look at somebody with contempt U به کسی با اهانت [تحقیر آمیز] نگاه کردن
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
to live like animals [in a place] U مانند حیوان زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
to make game of U مسخره کردن ریشخند کردن
jear U استهزاء کردن مسخره کردن
marring U زیان رساندن معیوب کردن
impaired U زیان رساندن معیوب کردن
impairs U زیان رساندن معیوب کردن
impairing U زیان رساندن معیوب کردن
impair U زیان رساندن معیوب کردن
mar U زیان رساندن معیوب کردن
marred U زیان رساندن معیوب کردن
to live like animals [in a place] U در شرایط مسکنی خیلی بد زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
scores U تحقیر کردن ثبت کردن
score U تحقیر کردن ثبت کردن
humiliates U تحقیر کردن اهانت کردن به
scored U تحقیر کردن ثبت کردن
humiliated U تحقیر کردن اهانت کردن به
humiliate U تحقیر کردن اهانت کردن به
call down U ملامت کردن تحقیر کردن
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
outwork U بیشتر کار کردن از
outwear U بیشتر دوام کردن
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
outstand U بیشتر تحمل کردن
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
have half a mind <idiom> U احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
to space out letters [text] U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
jeer U مسخره
dulte U مسخره
witticism U مسخره
rustic U مسخره
skits U مسخره
loutish U مسخره
sikt U مسخره
skit U مسخره
harlequin U مسخره
witticisms U مسخره
dult U مسخره
jeering U مسخره
clowning U مسخره
snash U مسخره
clown U مسخره
clowns U مسخره
hobbyhorse U مسخره
funny man U مسخره
cockeyed U مسخره
zany U مسخره
jeered U مسخره
jack pudding U مسخره
mockery U مسخره
jeap puddoing U مسخره
farceur U مسخره
jeers U مسخره
clowned U مسخره
antic U بی تناسب مسخره
droll U مسخره امیز
ridiculous U مسخره امیز
What a ridicrlous idea ! U چه حرف مسخره یی !
fools U دلقک مسخره
farcical U مسخره امیز
punchinello U لوده مسخره
burlesques U مسخره امیز
fooled U دلقک مسخره
fooling U دلقک مسخره
fool U دلقک مسخره
burlesque U مسخره امیز
fair game U مسخره کردنی
spoof U کلاهبرداری مسخره
floppies U مسخره وار
floppy U مسخره وار
spoofs U کلاهبرداری مسخره
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
mowers U علف چین مسخره
fool around U خود را مسخره قراردادن
goof around U خود را مسخره قراردادن
It is ridicrlous . I t is a farce . U اصلا" مسخره است
irony U مسخره پنهان سازی
parody U تقلید مسخره امیزکردن
mower U علف چین مسخره
flump U مسخره وارراه رفتن
She ridicules every one U همه را مسخره می کند
ironies U مسخره پنهان سازی
To fool arounk . U مسخره بازی درآوردن
Don't be ridiculous! U خودت را مسخره نکن!
parodies U تقلید مسخره امیزکردن
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
belittlement U تحقیر
slights U تحقیر
scorn U تحقیر
slighter U تحقیر
slighting U تحقیر
contempt U تحقیر
degradation U تحقیر
slighted U تحقیر
scorned U تحقیر
scorning U تحقیر
humility U تحقیر
humiliation U تحقیر
abjection U تحقیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com