Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
This is the easisrt way.
U
این آسان ترین راه است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
duck soup
<idiom>
U
آسان
piece of cake
<idiom>
U
آسان
effortless
U
آسان
effortlessly
U
آسان
pushover
U
کار آسان
easy
<adj.>
U
آسان گیر
doddle
U
سهل-آسان
relaxed
<adj.>
U
آسان گیر
easygoing
<adj.>
U
آسان گیر
easy-going
<adj.>
U
آسان گیر
easy
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
easygoing
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
It is easier said than done .
U
گفتنش آسان است
child's play
U
هر کار بسیار آسان
highroads
U
راه آسان یا سر راست
highroad
U
راه آسان یا سر راست
easy-going
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
relaxed
<adj.>
U
راحت
[آسان گیر]
To take things easy(lightly)
U
کارها را آسان گرفتن
dime a dozen
<idiom>
U
آسان بدست آمدن ،عادی
It is easy for me.
U
برایم خیلی آسان است
convenience foods
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
The exam was too easy for words .
U
امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
convenience food
U
غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
It is quite easy when you get ( have ) the knack of it .
U
وقتیکه فن کار را بدانی آسان می شود
There is nothing to it .
U
هیچ کاری ندارد ( بسیار آسان است )
opened
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
opens
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open
U
برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
backmost
U
پس ترین
arrant
U
بدنام ترین
rightmost
U
راست ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
drier
U
: خشک ترین
backmost
U
عقب ترین
undermost
U
زیر ترین
proto
U
مهم ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
nethermost
U
پست ترین
lattermost
U
عقب ترین
lattermost
U
پست ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
downmost
U
پایین ترین
undermost
U
پایین ترین
bottommost
U
پایین ترین
hindmost
U
عقب ترین
eldest
U
مسن ترین
lowermost
U
پایین ترین
midmost
U
میان ترین
best
U
عظیم ترین
foremost
U
پیش ترین
meritorious
U
شایسته ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
lower most
U
پایین ترین
lowest
U
پایین ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
westernmost
U
غربی ترین
topmost
U
اعلی ترین
driest
U
خشک ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
rearmost
U
عقب ترین
aftmost
U
عقب ترین
middlemost
U
میان ترین
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
royal road
U
اسان ترین راه
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
ticks
U
سخت ترین مرحله
ticked
U
سخت ترین مرحله
tick
U
سخت ترین مرحله
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
next
U
نزدیک ترین پس ازان
best
U
شایسته ترین پیشترین
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
full-back
U
عقب ترین بازی کن
aftermost
U
عقب ترین واپسین
bottom price
U
پائین ترین قیمت
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
tenth rate
U
پایین ترین درجه
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
Put your warmest clothes on .
U
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
primitive data type
U
ساده ترین شکل داده
sternmost
U
عقب ترین قسمت کشتی
thermosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
upmost
U
عالی ترین بالاترین درجه
admirals
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
fullback
U
جای عقب ترین بازی کن
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
curtail step
U
پایین ترین پله پلگان
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
exosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
admiral
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
next of kin
U
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
supremum
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
U
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
subcutis
U
عمیق ترین قسمت زیر پوست
least upper bound
[lub, LUB]
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
This is the oldest Persian script in existence.
U
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
white wool
U
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
best-seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-sellers
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
msb
U
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
msd
U
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
aftermost
U
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
water collecting sump
U
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
dynamically
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
ahmad
U
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
physical
U
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
Milco
U
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
The box office star of 1980.
U
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
geodesic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
master
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
high fidelity
U
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
garboard
U
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
geodetical
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
bilge
U
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
weakest maintained
U
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
circular carpet
U
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley
U
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
Pentium Pro
U
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
U
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
proletary
U
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
zara design
U
نقش محرمات
[قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
Fustat rug
U
فرش فسطاط
[فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
salor
U
سالور
[از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
Pazyryk rug
U
فرش پازیریک
[این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com