English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 236 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
worker U ایجاد کننده
causer U ایجاد کننده
originative U ایجاد کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
carried U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carried U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carried U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carries U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carries U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carry U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carry U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carrying U وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carrying U وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying U خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
genesis U پسوند بمعنی ایجاد کننده
bulk U مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
cascade carry U وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
goiterogenic U ایجاد کننده گواتر
goitrogenic U ایجاد کننده تورم غده تیروئید
goitrogenic U ایجاد کننده گواتر
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
hypnogenetic U ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
integrator U ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
recreative U دوباره ایجاد کننده
seminiferous U ایجاد کننده بذر یا نطفه
signing on U فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
siliciferous U ایجاد کننده سیلیکون
snow machine U ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
swisher U ایجاد کننده صدای فش فش
tetanic U داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
thallogenous U ایجاد کننده تالیوم
Other Matches
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
constructions U ایجاد
productions U ایجاد
creation U ایجاد
creations U ایجاد
production U ایجاد
create U ایجاد
creates U ایجاد
development U ایجاد
generation U ایجاد
developments U ایجاد
creating U ایجاد
construction U ایجاد
authorship U ایجاد
generations U ایجاد
bridging U ایجاد پل
origination U ایجاد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
irruption U ایجاد ناگهانی
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
hypnogenesis U ایجاد خواب
originationu U ایجاد ابداع
obstruction U ایجاد مانع
pitting U ایجاد حفره
creating U ایجاد کردن
salivation U ایجاد بزاق
engendered U ایجاد کردن
creates U ایجاد کردن
isochronism U ایجاد همزمانی
looping U ایجاد حلقه
stylization U ایجاد سبک
amounted U ایجاد مجموعی از...
create U ایجاد کردن
engender U ایجاد کردن
structuralization U ایجاد ساختمان
furunculosis U ایجاد کورک
pupation U ایجاد شفیره
constructed U ساختن یا ایجاد
forms U ایجاد یک شکل
constructing U ساختن یا ایجاد
constructs U ساختن یا ایجاد
rake in the money <idiom> U ایجاد تعجب
capital creation U ایجاد سرمایه
formed U ایجاد یک شکل
form U ایجاد یک شکل
vacuolation U ایجاد حفره
make waves <idiom> U ایجاد دردسر
grounding U ایجاد زمین
system generation U ایجاد سیستم
develop U ایجاد کردن
surging U ایجاد موج
rainmaking U ایجاد باران
develops U ایجاد کردن
money creation U ایجاد پول
construct U ساختن یا ایجاد
orogenesis U ایجاد کوه
lactation U ایجاد شیر
housing U ایجاد مسکن
screeching U ایجاد کردن
polarization U ایجاد دو قطب
creation of money U ایجاد پول
preclusion U ایجاد مانع
resonance U ایجاد طنین
creation date U تاریخ ایجاد
resonances U ایجاد طنین
stockade U ایجاد مانع
mythopoeia U ایجاد افسانه
stockades U ایجاد مانع
screech U ایجاد کردن
windowing U ایجاد پنجره
spiculation U ایجاد خار
average U ایجاد میانگین
averaged U ایجاد میانگین
averages U ایجاد میانگین
averaging U ایجاد میانگین
obstructions U ایجاد مانع
territorialization U ایجاد ناحیه
spermatogenesis U ایجاد نطفه
engenders U ایجاد کردن
screeches U ایجاد کردن
lenticulation U ایجاد عدسی
amount U ایجاد مجموعی از...
amounting U ایجاد مجموعی از...
screeched U ایجاد کردن
amounts U ایجاد مجموعی از...
engendering U ایجاد کردن
stimulation U ایجاد محرک
contouring U ایجاد طرح
configure U ایجاد پیکربندی
pustulation U ایجاد جوش
scandalization U ایجاد افتضاح
lacrimation U ایجاد اشک
wealth creation U ایجاد ثروت
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
obstructs U ایجاد مانع کردن
set off <idiom> U بالانس ایجاد کردن
To set(create,establish)a precedent. U ایجاد سابقه کردن
raise eyebrows <idiom> U ایجاد مشکل و زحمت
holography U ایجاد تصویر لیزری
allowance method U روش ایجاد ذخیره
obstructed U ایجاد مانع کردن
obstruct U ایجاد مانع کردن
frontogenesis U ایجاد جبهه واحد
hi fi U وسایل ایجاد صدا
arson U ایجاد حریق عمدی
obstructing U ایجاد مانع کردن
urtication U ایجاد خارش وسوزش
breached U ایجاد شکاف کردن
trephine U ایجاد سوراخ بامته
punched U سوراخ ایجاد کردن
breaches U ایجاد شکاف کردن
obstruction method U روش ایجاد مانع
agitation of water surface U ایجاد تلاطم در سطح اب
reflectorize U ایجاد انعکاس کردن
breach U ایجاد شکاف کردن
punch U سوراخ ایجاد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com