English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
inference U استنباط
presumptions U استنباط
corollaries U استنباط
elicitation U استنباط
corollary U استنباط
eduction U استنباط
inferences U استنباط
readings U استنباط
reading U استنباط
presumption U استنباط
sequitur U استنباط
provisions U مقررات
precepts U مقررات
precept U مقررات
requirement U مقررات
arrangement U مقررات
measure U مقررات
disposition U مقررات
regulations U مقررات
regulation U مقررات
arrangements U مقررات
inducting U استنباط کردن
inducts U استنباط کردن
presumption of law U استنباط قانونی
induct U استنباط کردن
inducted U استنباط کردن
deducing U استنباط کردن
deduces U استنباط کردن
deduce U استنباط کردن
inferring U استنباط کردن
inferred U استنباط کردن
infer U استنباط کردن
deduced U استنباط کردن
infers U استنباط کردن
educe U استنباط کردن
inferable U قابل استنباط
followed U پیروی استنباط
follow U پیروی استنباط
implications U مفهوم استنباط
reads U استنباط کردن
read U استنباط کردن
deducible U استنباط شدنی
educt U استخراج یا استنباط
inference program U برنامه استنباط
implication U مفهوم استنباط
inferentially U ازراه استنباط
inferible U قابل استنباط
presumptions U استنباط گستاخی
to be deduced U استنباط شدن
presumption U استنباط گستاخی
follows U پیروی استنباط
operating instruction U مقررات کار
by rule U طبق مقررات
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
by law U طبق مقررات
ordinance U مقررات محلی
laws of the game U مقررات مسابقه
ordinances U مقررات محلی
mounting instruction U مقررات نصب
army regulation U مقررات ارتشی
military doctorine U مقررات نظامی
infraction U نقض مقررات
holding U نقض مقررات
instruction for assembly U مقررات نصب
control measures U مقررات کنترلی
The regulations in force . U مقررات جاری
government regulation U مقررات دولتی
trancscendent U ماورای مقررات
standard specification U مقررات استاندارد
divines U کشیش استنباط کردن
divined U کشیش استنباط کردن
divine U کشیش استنباط کردن
inferentally U بطریق استنتاج یا استنباط
inferring U استنباط کردن پی بردن به
inferred U استنباط کردن پی بردن به
infers U استنباط کردن پی بردن به
educible U قابل استخراج یا استنباط
divining U کشیش استنباط کردن
inferrable U قابل استنباط برامدنی
nonsequitur U عدم استنباط قضایا
presumption of fact U استنباط از روی امارات
infer U استنباط کردن پی بردن به
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
illegally U برخلاف قانون و مقررات
officialism U رسمیت مقررات اداری
lodge-books U کتاب مقررات معماری
institute U اصل قانونی مقررات
instituted U اصل قانونی مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
instituting U اصل قانونی مقررات
manual U مقررات کتاب راهنما
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
red tape U مقررات دست و پاگیر
to i. from somebodies words U از حرفهای کسی استنباط کردن
scilicet U از این چنین استنباط میشود.....
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
hexadecimal U مبنای 61
ternary U در مبنای سه
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
where justified U در موارد طبق مقررات اثبات شده
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
tax base U مبنای مالیاتی
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
datum line U خط مبنای سنجش
number base U مبنای عددی
on trust U بر مبنای اعتبار
refrence U مبنای مقایسه
troop basis U مبنای یکان
force basis U مبنای یکان
sentience U مبنای حس وحساسیت
unit of issue U مبنای توزیع
ration basis U مبنای جیره
mobilization base U مبنای بسیج
monetary base U مبنای پولی
data base U مبنای اطلاعات
binary number system U سیستم مبنای دو
base of fire U مبنای اتش
basic of issue U مبنای توزیع
fire base U مبنای اتش
fixed radix U با مبنای ثابت
rationale U مبنای کار
computer based U بر مبنای کامپیوتر
deduction U استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
curfew U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
expedite rule U مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
curfews U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
There is an outcry against these regulations. U همه از این مقررات فریادشان بلند است
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
mission load U بار مبنای عملیاتی
troop basis U مبنای واگذاری یکان
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
base reserves U اماد مبنای ذخیره
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
software base U مبنای نرم افزار
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
chart datum U مبنای عمق نقشه
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
datum plane U سطح مبنای اب دریا
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
wartime load U بار مبنای ناو
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com