English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
appraisal U ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
ager U نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
anticlastic U [ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
prevalently U عموما
universally U عموما"
generally U عموما
archaism U قدمت
ancientness U قدمت
What does he look like? U او [مرد] چه شکلی به نظر می آید؟ [شکل ظاهری]
oldness U قدمت پیری
primordiality U قدمت بسیار
blessing in disguise <idiom> U [چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
antiquity U روزگار باستان قدمت
antiquities U روزگار باستان قدمت
planned economy U اقتصاد سنجیده
weightier U سنجیده با نفوذ
weightiest U سنجیده با نفوذ
planned economies U اقتصاد سنجیده
weighty U سنجیده با نفوذ
tedium U یکنواختی
monotony U یکنواختی
steadiness U یکنواختی
humdrum U یکنواختی
time honored U مورد احترام بعلت قدمت
thought out U سنجیده مطالعه شده
thought-out U سنجیده مطالعه شده
with measured step U با اقدام مناسب [سنجیده]
coefficient of uniformity U ضریب یکنواختی
geometrical <adj.> U یکنواختی و همگونی
uniformity coefficient U ضریب یکنواختی
uniformity U یکنواختی متحدالشکلی
uniformity U یکنواختی یکرنگی
heterogeneity U غیر یکنواختی
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse U تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley U بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
orientation of fibers U نظم و یکنواختی الیاف در نخ
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
to weigh one's word U سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
consumer's surplus U یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
gem-set rug U قالچه جواهر نشان [بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
harmony U هماهنگی
harmonies U هماهنگی
concerts U هماهنگی
consonance U هماهنگی
concert U هماهنگی
consistency U هماهنگی
coordination U هماهنگی
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
close coordination U هماهنگی نزدیک
cognitive consonance U هماهنگی شناختی
synergy U عمل هماهنگی
staff coordination U هماهنگی ستادی
tone U هماهنگی رنگ ها
harmony of interests U هماهنگی منافع
telebrief U هماهنگی تلفنی
immusical U بدون هماهنگی
internal consistency U هماهنگی درونی
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
footwork U هماهنگی پا با اعضای دیگر
eye hand coordination U هماهنگی چشم و دست
neuromuscular coordination U هماهنگی عصبی- عضلانی
cold war U عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
chemical wash U کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
runner U فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
The color harmony in nature is very interesting. U هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
to act in concert <idiom> U با هماهنگی کاری را انجام دادن [اصطلاح روزمره]
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
warp tension U کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
offset knots U گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
fragment U [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
scrambler U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers U وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
stated U وضعیت
situation U وضعیت
state U وضعیت
manner U وضعیت
condition U وضعیت
states U وضعیت
attack conditon , bravo U وضعیت تک
stating U وضعیت
position U وضعیت
positioned U وضعیت
fate U وضعیت
qualities U وضعیت
state- U وضعیت
situations U وضعیت
attack condition , alfa U وضعیت تک
phased U وضعیت
phases U وضعیت
status U وضعیت
quality U وضعیت
estate U وضعیت
fates U وضعیت
attitude U وضعیت
attitudes U وضعیت
phase U وضعیت
estates U وضعیت
value U ارزش
treasure U با ارزش
raffish U بی ارزش
cost U ارزش
values U ارزش
low grade U کم ارزش
trivalence U سه ارزش
trivalency U سه ارزش
unvalued U بی ارزش
brummagem U کم ارزش
brummagem U بی ارزش
big ticket U با ارزش
worm eaten U بی ارزش
worthiness U ارزش
market value U ارزش
shotten U بی ارزش
low level U کم ارزش
junky U بی ارزش
naught U بی ارزش
good for nothing U بی ارزش
fustian U بی ارزش
no par U بی ارزش
picayubnish U بی ارزش
picayune U بی ارزش
regardant U با ارزش
rewarding U پر ارزش
valuing U ارزش
worthless U بی ارزش
small change U کم ارزش
avail U ارزش
punks U بی ارزش
rubbish U بی ارزش
prices U ارزش
punk U بی ارزش
worth U ارزش
worth U با ارزش
price U ارزش
valueless U بی ارزش
maintenance status U وضعیت نگهداری
steady state U وضعیت پایدار
marginal case U وضعیت نهائی
develop U گسترش وضعیت
ball games U شرایط وضعیت
terrestrial U وضعیت زمینی
command mode U وضعیت دستوری
mark condition U وضعیت نشان
statements U بیان وضعیت
advice of fate U اعلام وضعیت
control status U وضعیت کنترلی
statements U صورت وضعیت
status report U گزارش وضعیت
dangerousness U وضعیت خطرناک
current ratio U وضعیت فعلی
as it is U با وضعیت کنونی
state vector U بردار وضعیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com