Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
commitment value
U
ارزش استفاده از یک نیرو دررزم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
value in use
U
ارزش استفاده
use value
U
ارزش استفاده
use by value
U
استفاده با ارزش
muscle
U
استفاده کامل ازعضله ها بکاربردن تمام نیرو
muscles
U
استفاده کامل ازعضله ها بکاربردن تمام نیرو
chargeable
U
مین نیرو و پس از بین رفتن آن قابل استفاده است
service peculiar
U
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
PPP
U
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
Hamming code
U
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publishes
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
oases
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
vigor
U
نیرو
equipollent
U
هم نیرو
tucks
U
نیرو
force
U
نیرو
fibreless
U
بی نیرو
vim
U
نیرو
PR
U
نیرو
forcing
U
نیرو
vis
U
نیرو
blood
U
نیرو
strengths
U
نیرو
strength
U
نیرو
gutting
U
نیرو
guts
U
نیرو
gut
U
نیرو
forces
U
نیرو
high-powered
U
پر نیرو
zip
U
نیرو
pep
U
نیرو
powers
U
نیرو
powering
U
نیرو
powered
U
نیرو
power
U
نیرو
material
U
نیرو
materials
U
نیرو
equipotential
U
هم نیرو
loads
U
نیرو
tonus
U
نیرو
load
U
نیرو
energy
U
نیرو
zipped
U
نیرو
thrusts
U
نیرو
thrusting
U
نیرو
thrust
U
نیرو
zipping
U
نیرو
zips
U
نیرو
sapless
U
بی نیرو
puissance
U
نیرو
leverage
U
نیرو
sinewless
U
بی نیرو
energies
U
نیرو
line of force
U
خط نیرو
life blood
U
نیرو
tuck
U
نیرو
letter of attorney
U
نیرو
tucking
U
نیرو
troop carrier
U
نیرو بر
vigour
U
نیرو
incapacitating
U
بی نیرو ساختن
armies
U
نیرو زمینی
forcing
U
بردار نیرو
powerlessly
U
با نداشتن نیرو
instinct with force
U
نیرو یافته
power system
U
شبکه نیرو
power mains
U
شبکه نیرو
power down
U
قطع نیرو
juice up
U
نیرو و جان به
incapacitates
U
بی نیرو ساختن
prosternation
U
تحلیل نیرو
ground state
U
کمترین نیرو
generating plant
U
پست نیرو
force field
U
میدان نیرو
resultant of force
U
برایند نیرو
invigorate
U
نیرو دادن
heam yoei vooly
U
نظریه نیرو
incapacitate
U
بی نیرو ساختن
force constant
U
ثابت نیرو
invigorating
U
نیرو بخش
on one's/its last legs
<idiom>
U
نیرو وسودمندی
incapacitated
U
بی نیرو ساختن
pound force
U
پوند نیرو
army
U
نیرو زمینی
super power
U
ابر نیرو
force
U
بردار نیرو
power
U
توان نیرو
nervine
U
نیرو بخش پی
moment of force
U
گشتاور نیرو
moment of a force
U
گشتاور یک نیرو
ti lift one's head
U
نیرو گرفتن
life force
U
زیست نیرو
entireforce
U
کلیه نیرو
mecanical advantage
U
نیرو دهی
load spread
U
انتشار نیرو
energy production
U
تولید نیرو
dynamometer
U
نیرو سنج
lines of force
U
خطوط نیرو
power
U
قدرت نیرو
powered
U
توان نیرو
field of force
U
میدان نیرو
mechanics
U
نیرو برد
powers
U
قدرت نیرو
mechanical disadvantage
U
نیرو گیری
powers
U
توان نیرو
order of battle
U
ترتیب نیرو
extending
U
باحداکثر نیرو
forces
U
بردار نیرو
powering
U
قدرت نیرو
powering
U
توان نیرو
extends
U
باحداکثر نیرو
world power
U
جهان نیرو
powered
U
قدرت نیرو
extend
U
باحداکثر نیرو
tucks
U
نیرو روحیه
couples
U
جفت نیرو
couples
U
زوج نیرو
energised
U
نیرو بخشیدن
load factor
U
ضریب نیرو
energises
U
نیرو بخشیدن
generations
U
تولید نیرو
generation
U
تولید نیرو
energising
U
نیرو بخشیدن
energize
U
نیرو بخشیدن
energizes
U
نیرو بخشیدن
energizing
U
نیرو بخشیدن
weaken
U
کم نیرو شدن
impoverishing
U
بی نیرو کردن
coupled
U
زوج نیرو
tucking
U
نیرو روحیه
tuck
U
نیرو روحیه
couple
U
جفت نیرو
couple
U
زوج نیرو
coupled
U
جفت نیرو
impoverish
U
بی نیرو کردن
impoverished
U
بی نیرو کردن
impoverishes
U
بی نیرو کردن
weakened
U
کم نیرو شدن
weakening
U
کم نیرو شدن
superpower
U
ابر نیرو
superpowers
U
ابر نیرو
bandeung ryouic
U
نیرو- واکنش
emphasizing
U
نیرو دادن به
refreshments
U
نیرو بخشی
emphasised
U
نیرو دادن به
emphasizes
U
نیرو دادن به
emphasises
U
نیرو دادن به
emphasized
U
نیرو دادن به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com