Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
invested with power
U
اختیار داده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
authorized
U
در اختیار قرار داده شده مجاز به اجازه استفاده داده شده
DD/D
U
نرم افزاری که لیستی از نوع و حالت دادههای پایگاه داده در اختیار قرار میدهد
Other Matches
weapons free
U
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
enquiry
U
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
parallelled
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source
U
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
searched
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
data preparation
U
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
tailed
U
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail
U
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tails
U
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
CDs
U
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD
U
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
vetoes
U
حق و اختیار
mandate
U
اختیار
wills
U
اختیار
attribution
U
اختیار
warrants
U
اختیار
vetoing
U
حق و اختیار
warranting
U
اختیار
at the d. of
U
به اختیار
vetoed
U
حق و اختیار
warrant
U
اختیار
involuntary
U
بی اختیار
freedom of the will
U
اختیار
will
U
اختیار
liberties
U
اختیار
spontaneous
U
بی اختیار
liberty
U
اختیار
involuntarily
U
بی اختیار
incoercible
U
بی اختیار
tests
U
اختیار
tested
U
اختیار
test
U
اختیار
veto
U
حق و اختیار
voluntariness
U
اختیار
mandating
U
اختیار
warranted
U
اختیار
mandates
U
اختیار
mandated
U
اختیار
option
U
اختیار
spontaneous generation
U
بی اختیار
credential
U
اختیار
controls
U
اختیار
options
U
اختیار
authority
U
اختیار
willed
U
اختیار
free will
U
اختیار
unconsciously
U
بی اختیار
unconscious
U
بی اختیار
clearance
U
اختیار
authorisations
U
اختیار
authorization
U
اختیار
controlling
U
اختیار
control
U
اختیار
sql
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
cartle blanche
U
اختیار نامحدود
Delegation of Authority
U
تفویض اختیار
seller's option
U
اختیار فروشنده
jurisdiction
U
اختیار قانونی
cart blanche
U
اختیار نامحدود
fire at will
U
اتش به اختیار
the optio to accept or reject
U
اختیار قبول یا رد
to be a master of
U
در اختیار خودداشتن
will adjust
U
اتش به اختیار
empowering
U
اختیار دادن
empowered
U
اختیار دادن
empowers
U
اختیار دادن
empower
U
اختیار دادن
to make one's option
U
اختیار کردن
adoption
U
اختیار اتخاذ
enables
U
اختیار دادن
enabled
U
اختیار دادن
fix on
U
اختیار کردن
invested with power
U
دارای اختیار
commander's call
U
در اختیار فرماندهی
in the saddle
U
صاحب اختیار
enabling
U
اختیار دادن
jurisdication
U
اختیار قانونی
enable
U
اختیار دادن
to follow a profession
U
پیشهای را اختیار
body english
U
چرخش بی اختیار
government
U
عقل اختیار
power of procuration
U
اختیار نامه
warrant of attorney
U
اختیار نامه
options
U
اختیار معامله
authorizations
U
اختیار اجازه
power
U
اقتدار و اختیار
powered
U
اقتدار و اختیار
powering
U
اقتدار و اختیار
carte blanche
U
اختیار تام
carte blanche
U
اختیار نامحدود
powers
U
اقتدار و اختیار
adopted
U
اختیار شده
governments
U
عقل اختیار
as you wish
U
به اختیار شماست
absolute authortity
U
اختیار مطلق
letter of attorney
U
اختیار نامه
certificate of authority
U
اختیار نامه
power of attorney
U
اختیار نامه
option
U
اختیار معامله
at the mercy of
U
در اختیار دستخوش
full power of attorney
U
اختیار نامه
power of authority
U
اختیار نامه
authorise
U
اختیار دادن
adopter
U
اختیار کننده
querying
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
ship will adjust
U
ناو اتش به اختیار
options
U
اختیار خریدیا فروش
option
U
اختیار خریدیا فروش
to rule the roast
U
اختیار داری کردن
plenipotentiaries
U
دارای اختیار تام
plenipotent
U
دارای اختیار مطلق
tutelar authority
U
اختیار ناشی از قیومت
spontaneously
U
به طیب خاطر بی اختیار
take over in charge
U
تحت اختیار دراوردن
commander's call
U
ساعات در اختیار فرماندهی
discretionally
U
مطابق میل و اختیار
to have the run of a house
U
اختیار خانهای را داشتن
lock option
U
اختیار کاربرد قفل
run the show
U
اختیار داری کردن
catching
U
در اختیار گرفتن توپ
fire at will
U
اتش به اختیار خود
he wept involuntarily
U
بی اختیار گریه کرد
To authorize someone.
U
به کسی اختیار دادن
magisterial
U
مطلق دارای اختیار
plenipotentiary
U
دارای اختیار تام
to run the show
U
در کاری اختیار داری کردن
authorize
U
اختیار دادن تصویب کردن
authorizing
U
اختیار دادن تصویب کردن
accredit
U
معتبر ساختن اختیار دادن
bureau
U
ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
accredits
U
معتبر ساختن اختیار دادن
authorizes
U
اختیار دادن تصویب کردن
local option
U
اختیار تعیین چیزی درمحل
bureaus
U
ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
local option
U
اختیار تعیین محل معینی
accrediting
U
معتبر ساختن اختیار دادن
delegation of authority
U
دادن اختیار انجام عمل
authorises
U
اختیار دادن تصویب کردن
It is beyond my authority(control).
U
اینکار از اختیار من خارج است
vicarious authority
U
اختیار از طرف دیگری نمایندگی
Dont mention it . You are welcome.
U
اختیار دارید (درمقام تعارف )
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
authorising
U
اختیار دادن تصویب کردن
visitatorial
U
وابسته به یادارای اختیار بازرسی
suzerain
U
اختیار دار کشور حکومت مطلقه
plenipotentiary
U
تام الاختیار دارای اختیار مطلق
to empower somebody to do something
U
اختیار دادن به کسی برای کاری
to delegate one's authority to somebody
U
به کسی اختیار تام دادن
[حقوق]
I'll be happy to help
[assist]
you.
U
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
plenipotentiaries
U
تام الاختیار دارای اختیار مطلق
to put something at somebody's disposal
U
چیزی را در دسترس
[اختیار]
کسی گذاشتن
unprompted
U
ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
ultra vires
U
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
as your please
U
هر طور میل شما است اختیار با شماست
fiefdom
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
fiefdoms
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
When drink enters, wisdom departs.
<proverb>
U
آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
U
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
polyandry
U
اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
investor
U
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
seller's market
U
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
to delegate one's powers to somebody
U
اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن
[اصطلاح رسمی]
investors
U
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
gremlins
U
خطای شرح داده نشده در هنگام گم شدن داده در حین ارسال
associative addressing
U
روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
transmission
U
مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
source
U
فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
checks
U
محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
storage
U
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
mass storage
U
سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
initial
U
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
forward pointer
U
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
initialing
U
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialed
U
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initialled
U
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initials
U
خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com