English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open loop U مدار باز
open loop U حلقه باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
open loop gain U بهره تقویت در حلقه باز
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
Other Matches
inner loop U حلقهای درون حلقه دیگر
loop U حلقه زدن
loop U حلقه شدن
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop U درو در انتهای خرک
loop U چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U ضربه بلند قوس دار
loop U سوراخ
loop U مهاری
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop U حلقه درون حلقه دیگر
inner loop U حلقه درونی
inner loop U حلقه داخلی
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop U برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U دریچه
to be in the loop <idiom> U آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
do while loop U حلقه WHILE/DO
loop U کمند
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop U گریز
do while loop U لوپ WHILE/DO
to be in the loop <idiom> U در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
for/next loop U حلقه NEXT/FOR
loop U پیچ چرخ
loop U گره زدن
loop U حلقه دارکردن
loop U خمیدگی
loop U گره
loop U حلقه طناب
loop U پیچ خوردن حلقه زنی
loop U حلقه
counting loop U حلقه شمارش
local loop U حلقه محلی
loop antenna U انتن حلقوی
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop antenna U انتن حلقهای
loop body U تنه حلقه
loop body U بدنه حلقه
loop checking U مقابله حلقه
loop code U کد حلقوی
loop control U کنترل حلقه زنی
loop pass U پاس قوسی
loop line U دوراهی
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop initializaion U ارزش دهی اغازی در حلقه
loop hole U گریز
loop hole U روزنه
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop counter U شمارنده حلقه
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
feedback loop U حلقه باز خوردی
expansion loop U خم انبساط
endless loop U حلقه بی انتها
endless loop U حلقه بی پایان
drill loop U حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop U حلقه ریزش اب
curtain loop U بازوبندپرده
closed loop U حلقه مسدود
closed loop U حلقه بسته
infinite loop U حلقه نامتناهی
hysteresis loop U حلقه پسماند
infinite loop U حلقه نامحدود
inductive loop U حلقه ی القائی
armature loop U حلقه ارمیچر
armature loop U پیچک ارمیچر
induction loop U حلقه القائی
hysteresis loop U منحنی هیسترزیس
current loop U حلقه جاری
prusik loop U گره پلکانی
hanger loop U جایآویز
elastic loop U حلقهارتجاعی
button loop U دکمهرکاب
belt loop U حلقهکمربند
loop sling U بند حلقهای
overhead loop U گره حلقومی یا گره بالاتنه
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
uncontrolled loop U حلقه کنترل نشده
arrow-loop U شکاف تهویه
to stay in the loop <idiom> U آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to stay in the loop <idiom> U در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop-hole U سوراخ دیدبانی
loop-hole U روزنه
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
heel loop قوس پاشنه
loop stitches U کوکطنابی
loop step U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure U ساختار حلقهای
loop test U ازمایش با حلقه وارلی
nested loop U حلقه تو درتو
nested loop U حلقه لانهای
loop sling U حلقه بند تفنگ
peg loop U میخحلقهطناب
nested loop U حلقه اشیانهای
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
loop knot tie U گره حلقوی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
single loop armature U ارمیچر تک پیچکی
perfection loop knot U نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
varley loop test U ازمایش با حلقه وارلی
loop control structure U ساختار کنترل حلقه
loop control variable U متغییر کنترل کننده حلقه
magnetic hysteresis loop U حلقه هیسترزیس مغناطیسی
distributor service loop U خطسرویسپخش
input coupling loop U حلقه پیوست ورودی
sleeve strap loop U بستنوارسرآستین
open U مفتوح
open out U بسط دادن
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
the open U ملا عام
the open U هوای ازاد
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
open out U توسعه دادن
to open out U باز کردن
to open out U توسعه دادن
to open out U گستردن
to open out U بسط دادن
the open U ملاء عام
open U :باز
open U زمین باز گسترده
open U مروحه را باز کنید
open U سکی
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وزن ازاد
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
open U خط بازبی دفاع
open U اشکار
open U قابل بحث
open U بی دفاع واریز نش
open U بلامتصدی
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
open U پروتکل شبکه ICP/IP که بستههای داده را دارد مسیر میکند که حجم داده کمتری داشته باشد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open U واریز نشده
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
open U دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open U ازاد
open U فضای باز
open U دایر
open U روباز
open U ازاد اشکار
open U بی الایش
open U مهربان رک گو
open U صریح
open U درمعرض
open U بی پناه
open U بی ابر
open U بازکردن
open U گشودن گشادن
open U افتتاح کردن اشکارکردن بسط دادن
open U مفتوح شدن
open U شکفتن
open U روشن شدن خوشحال شدن
open U باز شدن
open U باز
open U کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open U فایل خواندنی و نوشتنی
open to any one U مباح
open U نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open U باز کردن باز شدن
open U گشوده سرگشاده
open U آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
open U برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U نابسته
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open hawse U زاویه میان دو لنگر
open tournament U تورنمنت ازاد شطرنج
open to the public U برملا
open to the public U علنی
open theft U سرقت مشهود
open to the public U واضح درنظر عموم
open to the public U اشکار در نزد همه
open to attack U در معرض حمله
open hearted U راست باز خوش گمان
open hearted U دل و زبان یکی
open hands U دست باز بودن
open trade U تجارت ازاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com