English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8326 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loop-hole U سوراخ دیدبانی
loop-hole U روزنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop hole U روزنه
loop hole U گریز
loop U برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop U ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop U ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop U برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
do while loop U حلقه WHILE/DO
loop U دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U حلقه شدن
loop U حلقه زدن
loop U درو در انتهای خرک
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
do while loop U لوپ WHILE/DO
to be in the loop <idiom> U در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> U آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop <idiom> U کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop U گریز
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
for/next loop U حلقه NEXT/FOR
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop U چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حلقه دارکردن
loop U خمیدگی
loop U پیچ چرخ
loop U گره
loop U حلقه طناب
loop U حلقه
inner loop U حلقه داخلی
inner loop U حلقه درونی
loop U حلقه درون حلقه دیگر
inner loop U حلقهای درون حلقه دیگر
loop U گره زدن
loop U پیچ خوردن حلقه زنی
loop U ضربه بلند قوس دار
loop U سوراخ
loop U دریچه
loop U مهاری
loop U کمند
loop pass U پاس قوسی
drip loop U حلقه ریزش اب
elastic loop U حلقهارتجاعی
endless loop U حلقه بی پایان
loop line U دوراهی
loop sling U حلقه بند تفنگ
endless loop U حلقه بی انتها
expansion loop U خم انبساط
hanger loop U جایآویز
current loop U حلقه جاری
curtain loop U بازوبندپرده
loop test U ازمایش با حلقه وارلی
loop structure U ساختار حلقهای
loop step U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop sling U بند حلقهای
loop stitches U کوکطنابی
heel loop قوس پاشنه
drill loop U حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
counting loop U حلقه شمارش
infinite loop U حلقه نامتناهی
feedback loop U حلقه باز خوردی
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop body U بدنه حلقه
loop counter U شمارنده حلقه
ground loop U تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop control U کنترل حلقه زنی
uncontrolled loop U حلقه کنترل نشده
loop checking U مقابله حلقه
loop antenna U انتن حلقوی
loop body U تنه حلقه
loop antenna U انتن حلقهای
button loop U دکمهرکاب
infinite loop U حلقه نامحدود
inductive loop U حلقه ی القائی
induction loop U حلقه القائی
hysteresis loop U منحنی هیسترزیس
hysteresis loop U حلقه پسماند
belt loop U حلقهکمربند
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop initializaion U ارزش دهی اغازی در حلقه
local loop U حلقه محلی
loop code U کد حلقوی
open loop U مدار باز
armature loop U حلقه ارمیچر
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
nested loop U حلقه اشیانهای
arrow-loop U شکاف تهویه
peg loop U میخحلقهطناب
nested loop U حلقه تو درتو
armature loop U پیچک ارمیچر
nested loop U حلقه لانهای
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to stay in the loop <idiom> U در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
subscriber's loop U حلقه متعلق به مشترک
open loop U حلقه باز
prusik loop U گره پلکانی
to stay in the loop <idiom> U آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
overhead loop U گره حلقومی یا گره بالاتنه
closed loop U حلقه مسدود
closed loop U حلقه بسته
loop knot tie U گره حلقوی
input coupling loop U حلقه پیوست ورودی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
perfection loop knot U نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
distributor service loop U خطسرویسپخش
loop control structure U ساختار کنترل حلقه
open loop gain U بهره تقویت در حلقه باز
single loop armature U ارمیچر تک پیچکی
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
loop control variable U متغییر کنترل کننده حلقه
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
magnetic hysteresis loop U حلقه هیسترزیس مغناطیسی
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
varley loop test U ازمایش با حلقه وارلی
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
sleeve strap loop U بستنوارسرآستین
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
There is a hole in this. این سوراخ است.
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
hole in one U اتمام یک بخش با یک ضربه
hole U روزنه
hole U مجرا
hole out U انداختن گوی گلف به سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
in the hole <idiom> U امتیاز پایین صفر
hole U به سوراخ انداختن گوی گلف
hole U سوراخ در پایان هر بخش گلف
hole U 1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
hole U سوراخ
hole U سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole U گودال
hole U حفره
in a hole <idiom> U درمشکل بودن
in the hole <idiom> U قرض داشتن ،عقب ماندگی مالی
hole U نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
What a hole I got myself into . U عجب گیری افتادم
hole U در لانه کردن
test hole U چاه ازمایش
test hole U چاه گمانه
to burn a hole U سوزاندن
to burn a hole U سوراخ کردن
swallow hole U سنگ چال
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
sink hole U چاهک
sprocket hole U سوراخ زنجیری
shrink hole U سوراخ انقباض
rivet hole U سوراخ پرچ
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
punched hole U سوراخ منگنه
pot hole U دیگ فرسایش
pot hole U چاله
wear a hole in U سوراخ کردن
culver-hole U سوراخ داربست
breathing-hole U روزنه
ash-hole U زیر سیگاری
air-hole U [تهویه فضای خالی سرداب]
button hole U جا دکمه
hole in the wall <idiom> U
There is a hole in my tooth. U دندانم سوراخ شده
toad-in-the-hole U نوعیغذا
toe hole U حفریپنجه
tobacco hole U محلتنباکو
sound hole U حفرهصدا
road hole U گودی
hidy-hole U نهانگاه
hidey-hole U نهانگاه
hidy-hole U مخفی گاه
hidey-hole U مخفی گاه
road hole U چالاب
road hole U دست انداز
punch hole U گودالسوراخ
ash-hole U خاکستردان
nail hole U حفرهناخن
vent hole U منفذ هوا
trial hole U چاه ازمایشی
trial hole U گمانه
touch hole U جای فتیله
top hole U درجه یک
top hole U عالی
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
to stuff up a hole U سوراخی را گرفتن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
to pick a hole in U عیبجویی کردن از
to pick a hole in U سوراخ کندن در
to pick a hole in U سوراخ کردن
vent hole U هواکش
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
foot hole سوراخ پائینی
filling hole U حفرهلفاف
filler hole U قسمتآب
Recent search history Forum search
0سلام، ترجمه عبارتهای drilled hole و Broach hole چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com