English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geodetical U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colon U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
colons U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
geodetic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodesic U کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
colons U دونقطه
colon U دونقطه
surficial swellings U بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost U پایین ترین زیر ترین
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
trailed U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trail U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
To bottle up a sentiment. U احساسی رادر دل خود جمع کردن
trailing U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
trails U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
hysterectomize U بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
to cut brake or beat a r U گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
cork jacket U جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
hierarchy plus input process output U یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
topsoil U خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
EMM U امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
backmost U پس ترین
driest U خشک ترین
lowermost U پایین ترین
lower most U پایین ترین
leftmost U سمت چپ ترین
drier U : خشک ترین
foremost U پیش ترین
lattermost U پست ترین
least significant U کم اهمیت ترین
furthest U پیشرفته ترین
topmost U اعلی ترین
lattermost U عقب ترین
eldest U مسن ترین
proto U مهم ترین
rightmost U راست ترین
lowest U پایین ترین
most significant U پراهمیت ترین
more like;most like U شبیه ترین
midmost U میان ترین
middlemost U میان ترین
meritorious U شایسته ترین
undermost U زیر ترین
aftmost U عقب ترین
undermost U پایین ترین
rearmost U عقب ترین
nethermost U پست ترین
best U عظیم ترین
arrant U بدنام ترین
bottommost U پایین ترین
westernmost U غربی ترین
backmost U عقب ترین
first and foremost <adv.> U پیش ترین
hindmost U عقب ترین
downmost U پایین ترین
most important <adj.> U مهم ترین
surfaces U سطحی
decahedral U ده سطحی
acrotic U سطحی
shallow foundation U پی سطحی
planar U سطحی
shallow U کم اب سطحی
shallower U کم اب سطحی
shallowest U کم اب سطحی
shallows U کم اب سطحی
surface U سطحی
surfaced U سطحی
skin-deep <idiom> U سطحی
surface water U اب سطحی
skin deep U سطحی
low level U سطحی
superficial U سطحی
superficiality U سطحی
sketchy U سطحی
sketchier U سطحی
sketchily U سطحی
sketchiest U سطحی
aftermost U عقب ترین واپسین
tick U سخت ترین مرحله
least significant bit U کم اهمیت ترین بیت
ticked U سخت ترین مرحله
neap U خفیف ترین جزر و مد
top flight U اعلی ترین مرتبه
tenth rate U پایین ترین درجه
ticks U سخت ترین مرحله
neap tide U پائین ترین جزر و مد
bottom price U پائین ترین قیمت
royal road U اسان ترین راه
next U نزدیک ترین پس ازان
most significant digit U با اهمیت ترین رقم
most significant digit U با ارزش ترین رقم
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
easternmost U شرقی ترین نقطه
tenth rate U از پایین ترین جنس
lsb U کم اهمیت ترین بیت
full-backs U عقب ترین بازی کن
full-back U عقب ترین بازی کن
innermost U داخلی ترین دراعماق
best U شایسته ترین پیشترین
most significant bit U با ارزش ترین بیت
most significant bit U با اهمیت ترین بیت
least significant digit U کم اهمیت ترین رقم
eastermost U شرقی ترین نقطه
surface soil U خاک سطحی
surface creep U خزیدن سطحی
skin effect U اثر سطحی
surface targets U هدفهای سطحی
surface outflow U اب سطحی خروجی
suface wind U باد سطحی
surface burst U ترکش سطحی
statical moment U لنگر سطحی
sorption U جذب سطحی
surface charge U بار سطحی
surface burning U احتراق سطحی
surface reverbration U برگشتهای سطحی
surface contact rectifier U یکسوکننده سطحی
surface leakage U نشت سطحی
surface irrigation U ابیاری سطحی
surface inflow U اب سطحی ورودی
bounding mine U مین سطحی
surface evaporation U تبخیر سطحی
surface moisture U رطوبت سطحی
surface erosion U فرسایش سطحی
surface dressing U پوشش سطحی
surface ornament U تزیینات سطحی
surface drains U زهکشهای سطحی
surface detection U راداراکتشافی سطحی
surface detection U اکتشاف سطحی
adhesion U جاذبه سطحی
surface corrosion U خوردگی سطحی
evaporation U تبخیر سطحی
interfacial force U کشش سطحی
impact burst U ترکش سطحی
free moisture U رطوبت سطحی
formal logic U قضاوت سطحی
floating mine U مین سطحی
flesh wound U زخم سطحی
extensive cultivation U زراعت سطحی
extensive agriculture U کشاورزی سطحی
multi level U چند سطحی
n level logic U منطق N سطحی
ground swell U موج سطحی
horizontal curve U پیچ سطحی
interfacial tension U کشش سطحی
surface tensity U کشش سطحی
hexahedron U جسم شش سطحی
hexahedral U مکعب شش سطحی
low level winds U بادهای سطحی
heptahedral U هفت سطحی
superficially U بطور سطحی
smattering U دانش سطحی
adsorbent U جاذب سطحی
surfaces U سطحی جلادادن
polyhedral U چند سطحی
dodecahedron U دوازده سطحی
multilevel U چند سطحی
sheet washing U فرسایش سطحی
dodecahedral U دوازده سطحی
blanket grouting U تزریق سطحی
singes U سوختگی سطحی
singeing U سوختگی سطحی
singed U سوختگی سطحی
area load U بار سطحی
epilimnion U اب لایه سطحی
surfaced U سطحی جلادادن
adsorption U جذب سطحی
surface U سطحی جلادادن
adsorption U کشش سطحی
one level memory U حافظه یک سطحی
pentahedral U پنج سطحی
singe U سوختگی سطحی
two level store U انباره دو سطحی
surface treatment U عملیات سطحی
surface width U عرض سطحی
split-level U چند سطحی
pier U پایه و سطحی
top soil U خاک سطحی
topdress U سطحی ریختن
trihedral U سه روی سه سطحی
surface treatment U روکش سطحی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com