English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 289 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
impersonation U نقش دیگری رابازی کردن
media U کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
stiffening U اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
convert U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converted U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converting U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
desertion U ترک کردن افرادواجب النفقه ترک زوج یازوجه به وسیله دیگری فراراز خدمت وفیفه
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
shunt U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunted U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunts U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
emulate U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulated U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulating U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
personified U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
personify U رل دیگری بازی کردن
personifying U رل دیگری بازی کردن
transcribe U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribed U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribes U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribing U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
insulate U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chains U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
expotriate U به کشور دیگری تبعید کردن تبعید از وطن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
passing off U به اسم دیگری معامله کردن
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
personation U خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
reword U باواژههای دیگری بیان کردن
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
to p off an awkward situation U حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
to play off U از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
rephrase U به طرز دیگری بیان کردن
rephrased U به طرز دیگری بیان کردن
rephrases U به طرز دیگری بیان کردن
rephrasing U به طرز دیگری بیان کردن
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to exchange something [for something] U معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something] U مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
Other Matches
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
t' other U دیگری
tother U دیگری
another U دیگری
thirds U به دیگری
third U به دیگری
follow suit <idiom> U از دیگری تقلیدکردن
consecutively U یکی پس از دیگری
common of pasturage U حق چرادرزمین دیگری
We have no other way (alternative). U را ه دیگری نداریم
onother's money U پول دیگری
at second hand U از قول دیگری
at another time U در زمان دیگری
in turn <idiom> U یکی پس از دیگری
other U متفاوت دیگری
heteronomous U پیروقانون دیگری
others U متفاوت دیگری
transported U انتقال از یک مسیر به دیگری
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
another U کسی [چیز] دیگری
releases U اعراض از حق به نفع دیگری
released U اعراض از حق به نفع دیگری
one country or another U این یا یک کشور دیگری
release U اعراض از حق به نفع دیگری
alternately U تغییر از یکی به دیگری
transport U انتقال از یک مسیر به دیگری
ratio U نسبت یک عدد به دیگری
sequentially U یکی پس از دیگری به ترتیب
to feel for another U برای دیگری متاثرشدن
take the words out of someone's mouth <idiom> U حرف دیگری راقاپیدن
ratios U نسبت یک عدد به دیگری
copycat <idiom> U تقلید از شخص دیگری
serially U یکی پس از دیگری یا در سری
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
pestiferous U فاسدکننده اخلاق دیگری
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
predecease U قبل از دیگری مردن
transports U انتقال از یک مسیر به دیگری
transporting U انتقال از یک مسیر به دیگری
predecease U مرگ قبل از دیگری
shuffle off U بدوش دیگری گذاردن
one after a U یکی درپی دیگری
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
transplants U درجای دیگری نشاندن
impersonated U خودرابجای دیگری جا زدن
impersonate U خودرابجای دیگری جا زدن
let a praise thee U بگذارد دیگری تورابستاید
converts U تغییر چیزی به دیگری
converting U تغییر چیزی به دیگری
i had no a U شق دیگری نبودکه اختیارکنم
i had no a U چاره دیگری نداشتم
converted U تغییر چیزی به دیگری
assumpsit U تقبل دیون دیگری
convert U تغییر چیزی به دیگری
highbinder U جاسوس یا مراقب دیگری
metonymy U ذکرکلمهای بمنظور دیگری
breach of a close U تجاوز به ملک دیگری
breach of close U تجاوز به ملک دیگری
transplanting U درجای دیگری نشاندن
transplanted U درجای دیگری نشاندن
impersonates U خودرابجای دیگری جا زدن
transplant U درجای دیگری نشاندن
eye baby U دیگری که به او نگاه میکند
it is of a different kind U قسم دیگری است
impersonating U خودرابجای دیگری جا زدن
detinue U ضبط مال دیگری
put words in one's mouth <idiom> U چیزی را از زبان کس دیگری گفتن
vest U واگذاری حقی یامالی به دیگری
vests U واگذاری حقی یامالی به دیگری
rub off <idiom> U به شخص دیگری انتقال دادن
globally U را با دیگری در متن عوض میکند
matches U تنظیم ثبات معادل با دیگری
match U تنظیم ثبات معادل با دیگری
global U را با دیگری در متن عوض میکند
transmission U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmissions U ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
he took a different view U نظریه دیگری اتخاذ کرد
vicariousness U خود را به جای دیگری گذاشتن
vicarious authority U اختیار از طرف دیگری نمایندگی
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
proxy U بنمایندگی دیگری رای دادن
to shift a burden U کاری رابدوش دیگری گذاشتن
transfusible U قابل تزریق در جسم دیگری
inherits U وارث شدن از دیگری گرفتن
inheriting U وارث شدن از دیگری گرفتن
objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objecting U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
i have no other place to go U جای دیگری ندارم که بروم
throw down the gauntlet <idiom> U به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
indirect objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
direct objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
object U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
new person <idiom> U شخص دیگری شدن ،بهترشدن
girlfriends U زنی که دوست زن دیگری است
transfusable U قابل تزریق در جسم دیگری
delays U یچ بسته به دیگری عبور میکند
delaying U یچ بسته به دیگری عبور میکند
delay U یچ بسته به دیگری عبور میکند
common of piscary U حق ماهی گیری درابهای دیگری
pur autre vie U برای مدت عمر دیگری
girlfriend U زنی که دوست زن دیگری است
inherit U وارث شدن از دیگری گرفتن
objected U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
personifier U مجسم کننده شخصیت دیگری
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
messages U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
rehousing U به جای دیگری اسکان دادن
overlap U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
transmutation U تبدیل عنصری بعنصر دیگری
relocation U انتقال به محل دیگری ازحافظه
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
be a carbon copy <idiom> U دقیقا مثل دیگری بودن
sublease U به مستاجر دیگری اجاره دادن
ghostwrite U بنام شخص دیگری نوشتن
to connect with a flight U به پرواز [دیگری] وصل شدن
outdistances U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
suffragan U تابع منطقه یاقسمت دیگری
foist U چیزی را بجای دیگری جا زدن
are these a more apples U هیچ سیب دیگری هست
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
augmenter U مقداری که به دیگری اضافه میشود
unless otherwise agreed U اگر توافق دیگری نباشد
outdistanced U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
unless you are otherwise engaged U اگر کار دیگری نداری
outdistance U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
overlaps U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
outdistancing U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
right of way U حق عبور از روی ملک دیگری
overlapped U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
rights of way U حق عبور از روی ملک دیگری
staged U اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
multiplicand U عددی که در دیگری ضرب شود
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
topwork U پیوند از جنس دیگری بدرخت زدن
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
Do you have any more luggage? U آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
leave (someone) holding the bag <idiom> U تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
ecesis U قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
transplantable U قابل برداشتن وکاشتن درمحل دیگری
drift bolt U میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
eep U گرفتن توپ و پاس دادن به دیگری
migration U انتقال کاربران از یک سخت افزار به دیگری
farm out <idiom> U شخص دیگری برای انجام کار
freeload <idiom> U پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
heteronomy U انقیادوپیروی از فرامین وقوانین شخص دیگری
oxidation U عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
Nothing more occurs to me . U چیز دیگری بنظرم نمی رسد
transshipment U انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
This is a different thing altogether. U این کاملا" چیز دیگری است
something else again <idiom> بحث دیگری دارد، چیز دیگریست.
path U مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
paths U مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
dutch uncle U کسی که به سختی دیگری راملامت کند
multiply U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
voyagers U مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
conditional U فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
voyager U مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
loan word U واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
to have a different view of [ opinion about] something U در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
lead in U چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
killjoys U کسی که عیش دیگری را منقص میکند
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
presumption of survivorship U فرض زنده بودن پس از مرگ دیگری
comparison U یکی از این دو از دیگری سریع تر است
comparisons U یکی از این دو از دیگری سریع تر است
postfix U کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری
multiplying U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
multiplies U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
vicarious work U کاری که کسی به جای دیگری بکند
modulus U باقی مانده پس از تقسیم یک عدد بر دیگری
multiplied U انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
bloodsucker U کسی که از دیگری پول بیرون میکشد
to rap on the table U دست یا چیز دیگری روی زمین
self adjustment U انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
That's quite another matter. U این که کاملا موضوع دیگری است.
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
That's another story. U این داستان [قضیه] دیگری است.
killjoy U کسی که عیش دیگری را منقص میکند
encoder U وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
to pass the buck <idiom> U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
misifit U جامه یا چیز دیگری که باندازه کسی در نیاید
survivorship U زنده ماندن پس ازمرگ دیگری و حقوق ناشیه از ان
mimicking <adj.> <pres-p.> U [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
hops U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
hopping U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
inheritances U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritance U انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
slide U تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
hopped U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
hop U مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com