Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
first offender
U
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
first offenders
U
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
sherlu
U
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
first offender
U
متخلف برای اولین بار
for the first
[last]
time
U
برای اولین
[آخرین]
بار
first offenders
U
متخلف برای اولین بار
debutant
U
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
first in first out
U
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
sectors
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
fifo
U
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
first strike
U
اولین ضربت در اولین حمله
fifo
U
اولین صادره از اولین وارده
They have come out with a new gimmick to attract customers .
U
کلک جدیدی برای جلب مشتری پیدا کرده اند
jardiniere
U
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
DR DOS
U
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
The singer and his staff commandeered the entire backstage area.
U
خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
assists
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
gabion
U
سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
assist
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisting
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted
U
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
scarf joint
U
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
swiss steak
U
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
sense probe
U
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
plaiting
U
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
head-shrinkers
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
I have a tooth abscess.
U
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
XNS
U
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
editing run
U
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
fifo
U
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
flexowriter
U
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
democratic comiteism
U
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
initials
U
اولین
headmost
U
اولین
initialed
U
اولین
initiatory
U
اولین
initialling
U
اولین
initial
U
اولین
initialled
U
اولین
initialing
U
اولین
seconding
U
که پس از اولین می آید
seconds
U
که پس از اولین می آید
seconded
U
که پس از اولین می آید
betimes
U
در اولین فرصت
initialing
U
اولین قسمت
second
U
که پس از اولین می آید
initials
U
اولین قسمت
first strike
U
اولین ضربه
first salvo
U
اولین رگبار
first generation
U
اولین سری
initialled
U
اولین یا در ابتدا
initialled
U
اولین امضاء
initialled
U
اولین قسمت
initialing
U
اولین یا در ابتدا
initialing
U
اولین امضاء
initialed
U
اولین یا در ابتدا
initialed
U
اولین امضاء
initialed
U
اولین قسمت
initial
U
اولین یا در ابتدا
initial
U
اولین امضاء
initial
U
اولین قسمت
initials
U
اولین یا در ابتدا
initialling
U
اولین یا در ابتدا
initials
U
اولین امضاء
initialling
U
اولین امضاء
immediate destination
U
اولین مقصد
initialling
U
اولین قسمت
at your earliest convenience
U
در اولین فرصت مناسب
first light
U
اولین طلیعه خورشید
straight run pitch
U
تفاله اولین تقطیر
Go to the first crossroad.
به اولین چهارراه بروید.
first ionization potential
U
پتانسیل اولین یونش
at first light
U
در اولین روشنایی روز
Go to the first crossroad.
به اولین تقاطع بروید.
dday
U
اولین روزاغاز بکار
CERN
U
یس که www اولین آنجا اختراع شد
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
homes
U
اولین رکورد داده در فایل
primary
U
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
January
U
اولین ماه سال مسیحی
standard
U
اولین مگا بایت حافظه در PC.
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
lifo
U
اولین صادره ازاخرین وارده
home
U
اولین رکورد داده در فایل
alphas
U
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alpha
U
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
standards
U
اولین مگا بایت حافظه در PC.
ante-court
U
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
low sunday
U
اولین یکشنبه بعد از عید پاک
green run
U
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
head
U
اولین عنصر داده در لیست بودن
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
ash wednesday
U
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
drop cap
U
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
initials
U
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialling
U
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialled
U
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing
U
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial
U
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialed
U
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
prototypes
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
computed air release point
U
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
second strike
U
اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
first down
U
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
geometric mean
U
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
prototype
U
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
widow
U
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
innovation theory
U
این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
widows
U
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
honor
U
امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
ring
U
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
first salvo
U
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
initialling
U
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initial
U
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initials
U
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
identities
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
initialing
U
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialed
U
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialled
U
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
identity
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
origins
U
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin
U
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
float
U
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
peremptory undertaking
U
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
floats
U
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floated
U
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution
U
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
master
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
bachelor
U
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
bachelors
U
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
touchdowns
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown
U
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
Intel
U
بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت
highest
U
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
highs
U
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
daisy chain
U
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
first fit
U
تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
Windows .
U
اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
high
U
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
free carrier
U
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
prototype
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
IBM
U
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
origin writ
U
ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
prototypes
U
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
International Modern
U
[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
Dutch barn
U
[انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
i am 0 rials out of pocket
U
کرده ام
turgid
<adj.>
U
پف کرده
tumid
<adj.>
U
پف کرده
puffy
<adj.>
U
پف کرده
puffed
<adj.>
U
پف کرده
gelid
U
یخ کرده
puffed out
<adj.>
U
پف کرده
unconsciously
U
غش کرده
beastby
U
کرده
infusions
U
دم کرده
souffles
U
پف کرده
infusion
U
دم کرده
puff pastry
U
پف کرده
souffle
U
پف کرده
unconscious
U
غش کرده
off the trail
U
پی گم کرده
bloat
U
پف کرده
bouffant
U
پف کرده
soufflTs
U
پف کرده
Babbage
U
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
Cinoiserie
U
[سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
carpeted
U
فرش کرده
ghee
U
کره اب کرده
grown-ups
U
رشد کرده
let it be done
U
کرده شود
tumid
U
اماس کرده
it is very easily done
U
کرده میشود
ventricular
U
باد کرده
smoothfaced
U
صاف کرده
inveterate
U
ریشه کرده
they have done their work
U
را کرده اند
overage
U
کم رشد کرده
self taught
U
تحصیل کرده
off the track
U
ازخط پی گم کرده
I have a flat
[tire]
.
U
من پنچر کرده ام.
grown-up
U
رشد کرده
nodular
U
ورم کرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com