Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
progress chaser
U
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
speller
U
کسیکه لغت را هجی میکند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
lumberjack
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
arsonist
U
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
colonists
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
spoilsports
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
garreteer
U
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
moonlighter
U
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
whitener
U
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
lumberjacks
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
demonstrationist
U
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
engrosser
U
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
dragsman
U
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
knobbler
U
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
spoilsport
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
colonist
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
air controlman
U
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
bedder
U
لله کسیکه بچه را خواب میکند
wool stapler
U
کسیکه تجارت پشم خام میکند
end gatherer
U
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
winnower
U
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
gauger
U
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
quarterfinalist
U
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
circumnavigation
U
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
wire dancer
U
کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
jawsmith
U
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
wine taster
U
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
documentarian
U
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
disseisor
U
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
foundationer
U
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
inlander
U
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
wiseacre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wise acre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
multitudinist
U
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
itemizer
U
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
swamper
U
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
impulsive
U
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
private d.
U
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
ultraist
U
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
barker
U
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
lamber
U
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite
U
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
watch
U
پاسداری کشیک
watched
U
پاسداری کردن
watched
U
پاسداری کشیک
watches
U
پاسداری کردن
watching
U
پاسداری کشیک
watch
U
پاسداری کردن
watching
U
پاسداری کردن
guards
U
پاسداری دادن
to keep watch and ward
U
پاسداری کردن
watches
U
پاسداری کشیک
guarding
U
پاسداری دادن
guard
U
پاسداری دادن
patrols
U
پاسداری گشت زدن
guard
U
پاییدن پاسداری کردن
patrolling
U
پاسداری گشت زدن
guarding
U
پاییدن پاسداری کردن
patrol
U
پاسداری گشت زدن
guards
U
پاییدن پاسداری کردن
patrolled
U
پاسداری گشت زدن
patrols
U
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrolling
U
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrol
U
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrolled
U
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
out post
U
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
controlling
U
نظارت
intendancy
U
نظارت
superintendence
U
نظارت
controls
U
نظارت
controlment
U
نظارت
controllership
U
نظارت
surveillance
U
نظارت
supervision
U
نظارت
stewardship
U
نظارت
helm
U
نظارت
helms
U
نظارت
governance
U
نظارت
proctorship
U
نظارت
monitoring
U
نظارت
superintendency
U
نظارت
presidency
U
نظارت
inspection
U
نظارت
control
U
نظارت
foreign exchange control
U
نظارت بر ارز
directs
U
نظارت کردن
directed
U
نظارت کردن
superintends
U
نظارت کردن بر
direct
U
نظارت کردن
supervisor state
U
حالت نظارت
supervisor state
U
وضعیت نظارت
control equipment
U
ابزار نظارت
control of resources
U
نظارت بر منابع
stewardship
U
نظارت خرج
controllable
U
قابل نظارت
fiscal control
U
نظارت مالی
uncontrollably
U
غیرقابل نظارت
uncontrollable
U
غیرقابل نظارت
inspectors
U
نظارت کننده
inspector
U
نظارت کننده
qualitative controls
U
نظارت کیفی
staff supervision
U
نظارت ستادی
supervises
U
نظارت کردن
monitored
U
نظارت کردن
monitors
U
نظارت کردن
supervising
U
نظارت کردن
superintended
U
نظارت کردن بر
superintend
U
نظارت کردن بر
monitor
U
نظارت کردن
span of control
U
حوزه نظارت
supervision
U
نظارت کردن
superintending
U
نظارت کردن بر
monetary control
U
نظارت پولی
supervise
U
نظارت کردن
administer
نظارت کردن
supervised
U
نظارت کردن
government control
U
نظارت دولتی
observation camera
U
دوربین نظارت
close supervision
U
نظارت مستقیم
close supervision
U
نظارت نزدیک
security camera
U
دوربین نظارت
surveillance camera
U
دوربین نظارت
invigilation
U
نظارت درامتحانات
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
budgetary control
U
نظارت بودجهای
controlling
U
نظارت کردن
controls
U
نظارت کردن
control
U
نظارت کردن
bailiwick
U
مباشرت نظارت
inspection clause
U
بند نظارت
CCTV camera
U
دوربین نظارت
inspection clause
U
ماده نظارت
inspection certificate
U
گواهی نظارت
exchange control
U
نظارت ارز
control
U
بازرسی نظارت جلوگیری
invigilate
U
در امتحان نظارت کردن
regulated monopoly
U
انحصار نظارت شده
controlling
U
بازرسی نظارت جلوگیری
invigilated
U
در امتحان نظارت کردن
controlling
U
نظارت و ممیزی کردن
in the charge of
<idiom>
U
تحت مراقب یا نظارت
watched
U
بر کسی نظارت کردن
invigilates
U
در امتحان نظارت کردن
control
U
نظارت و ممیزی کردن
invigilating
U
در امتحان نظارت کردن
watching
U
بر کسی نظارت کردن
watch
U
بر کسی نظارت کردن
watches
U
بر کسی نظارت کردن
controls
U
نظارت و ممیزی کردن
controls
U
بازرسی نظارت جلوگیری
election supervisor council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
election supervisory council
U
انجمن نظارت بر انتخابات
managed money
U
پول نظارت شده
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
wardship
U
تحت سرپرستی یا نظارت بودن
head quarters
U
برج نظارت مرکز کار
to keep under control
U
تحت نظارت نگه داشتن
municipalist
U
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
under secretary
U
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
state midicine
U
سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
they are under serveillance
U
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
to have someone
[something]
under
[close]
scrutiny
U
کسی
[چیزی]
را با دقت آزمودن
[نظارت کردن]
patrol
U
پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrols
U
پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrolling
U
پاسبانی کردن پاسداری کردن
patrolled
U
پاسبانی کردن پاسداری کردن
page
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
controller
U
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
controllers
U
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
faults
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com