English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wire dancer U کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
faulted U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
fault U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faults U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
interlopers U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
interloper U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
pone U کسیکه ورق بازی رابر میزند
peeping Tom <idiom> U کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
spoilsport U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
oddball <idiom> U کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
epilogist U کسیکه درپایان بازی شعری بخواندیانطقی اداکند
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
waxer U کسیکه موم مالی میکند
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
slow and sure U شتاب کار را خراب میکند
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
knobbler U کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
colonist U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
lumberjack U کسیکه الوار وتیر اره میکند
bedder U لله کسیکه بچه را خواب میکند
garreteer U کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
engrosser U کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
whitener U شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
moonlighter U کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
progress chaser U کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
lumberjacks U کسیکه الوار وتیر اره میکند
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
arsonist U کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
end gatherer U کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
winnower U کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
documentarian U کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
disseisor U کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
jawsmith U کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
wine taster U کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
foundationer U کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
circumnavigation U کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
gauger U کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
inlander U کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
swamper U ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
itemizer U کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
paragraphist U کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
wise acre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wiseacre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
media U خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
barker U پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
thaumaturge U کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
ultraist U کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
swims U گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
swim U گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
encroachment U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
he is on as hamlet U او هملت بازی میکند
infielder U که در وسط میدان بازی میکند
lamber U کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
mugwump U سیاست و حزب بازی دوری میکند
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite U کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
comediennes U زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
comedienne U زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
bowler U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
soubrette U بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
bowlers U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
dud U ترقه خراب هرچیز خراب
mat U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats U زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
rest U دیگران
rests U دیگران
regard for others U رعایت دیگران
et al U مخفف و دیگران
asides U جدااز دیگران
regrad for others U ملاحظه دیگران
regard for others U واهمه از دیگران
regard for others U ملاحظه دیگران
aside U جدااز دیگران
What do the others say? U دیگران چه می گویند؟
steal one's thunder <idiom> U قاپیدن کلام دیگران
breach U تجاوز به حقوق دیگران
individualizing U از دیگران جدا کردن
spoiler U محل عیش دیگران
to pull the strings U دیگران را الت قراردادن
individualised U از دیگران جدا کردن
as a warning to others U برای عبرت دیگران
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
spoilsman U محل عیش دیگران
individualizes U از دیگران جدا کردن
individualized U از دیگران جدا کردن
under one's belt <idiom> U استفاده از تجارب دیگران
individualises U از دیگران جدا کردن
individualising U از دیگران جدا کردن
breaches U تجاوز به حقوق دیگران
prevenance U توجه باحتیاجات دیگران
dummy U الت دست دیگران
individualize U از دیگران جدا کردن
vicarious saccifice U خودش به جای دیگران
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
dummies U الت دست دیگران
breached U تجاوز به حقوق دیگران
infringer U متخطی به حقوق دیگران
infringement on others rights U تخطی به حقوق دیگران
draw away U دیگران را پست سرگذاشتن
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
prepotent U نیرومندتر از دیگران غالب
mind reading U کشف افکار دیگران
mind readers U کاشف افکار دیگران
mind reader U کاشف افکار دیگران
an outrage upon justice U پایمال سازی حق دیگران
Pry not into the affair of others. <proverb> U در کار دیگران مداخله مکن .
interlope U پادرمیان کار دیگران گذاردن
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
run away with <idiom> U سربودن ،بهتراز دیگران بودن
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
scapegoats U کسی راقربانی دیگران کردن
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
splurging U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
blazing star U هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
splurged U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurge U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
john aleay jones U جان که نام دیگران جوتراست
splurges U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
i do not know;try the others U من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
to act independently of others U کاری به کار دیگران نداشتن
to trespass U بحقوق دیگران تجاوز کردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
to break the ice U دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to i. upo other's rights U بحقوق دیگران تجاوز کردن
paged U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page U چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
edit U کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controllers U را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
fault U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com