English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assist U پیوستن به حمایت کردن از
assisted U پیوستن به حمایت کردن از
assisting U پیوستن به حمایت کردن از
assists U پیوستن به حمایت کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
defend U حمایت کردن
maintrain U حمایت کردن از
protects U حمایت کردن
vindicating U حمایت کردن از
to agitate [for] U حمایت کردن
sustained U حمایت کردن از
upholds U حمایت کردن از
defended U حمایت کردن
defending U حمایت کردن
to take under one's wing U حمایت کردن
sustain U حمایت کردن از
defends U حمایت کردن
protecting U حمایت کردن
uphold U حمایت کردن از
aid U حمایت کردن
propugn U حمایت کردن از
to defend [from] U حمایت کردن [از]
aiding U حمایت کردن
sustains U حمایت کردن از
aided U حمایت کردن
vindicated U حمایت کردن از
vindicates U حمایت کردن از
support U حمایت کردن
vindicate U حمایت کردن از
protect U حمایت کردن
stead U گذاشتن حمایت کردن
espousing U شوهردادن حمایت کردن از
espouse U شوهردادن حمایت کردن از
espouses U شوهردادن حمایت کردن از
espoused U شوهردادن حمایت کردن از
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
maintain U حمایت کردن از مدعی بودن
maintained U حمایت کردن از مدعی بودن
maintains U حمایت کردن از مدعی بودن
rattening U محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
to stand by a person U از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
stick one's neck out <idiom> U مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
consociate U متحد کردن پیوستن
joins U شرکت کردن در پیوستن
join U شرکت کردن در پیوستن
catenate U پیوستن متصل کردن
joined U شرکت کردن در پیوستن
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
bind U محصور کردن بهم پیوستن
binds U محصور کردن بهم پیوستن
attachable U قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
asserted U حمایت کردن ازاد کردن
asserting U حمایت کردن ازاد کردن
to give a knee to U حمایت کردن تایید کردن
asserts U حمایت کردن ازاد کردن
stick up for <idiom> U کمک کردن ،حمایت کردن
assert U حمایت کردن ازاد کردن
concrete U : سفت کردن باشفته اندودن یا ساختن بهم پیوستن
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
aid U حمایت
support U حمایت
aiding U حمایت
lee U حمایت
aided U حمایت
vindication U حمایت
sponsorship U حمایت
egis U حمایت
belay U حمایت
protectorship U حمایت
in suppotrtof U به حمایت
advocation U حمایت
abetment U حمایت
auspices U حمایت
protection U حمایت
patronage U حمایت
maintenance U حمایت خرجی
shelters U محافظت حمایت
vindicable U حمایت کردنی
sheltering U محافظت حمایت
overprotection U حمایت مفرط
sheltered U محافظت حمایت
partisanship U هواخواهی حمایت
vindicative U حمایت امیز
shelter U محافظت حمایت
price support U حمایت قیمت
protection U حراست حمایت
covering a man U حمایت فوروارد
dynamic balay U حمایت متحرک
self support U حمایت از خود
belayer U حمایت کننده
maintenance of membership U حمایت از عضویت
price support U حمایت قیمتی
emotional support U حمایت عاطفی
vindicatory U مربوط به دفاع و حمایت
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
stand one's ground <idiom> U حمایت از جایگاه شخص
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
protege U حمایت شده شاگرد
belay on U علامت با طناب در حمایت
bring up U صعود با حمایت از بالا
consumerism U حمایت از مصرف کننده
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
auspice U سایه حمایت توجهات
protectionism U مکتب طرفدار حمایت
statolatry U حمایت ازقدرت مرکزی
interlocks U پیوستن
adjoin U پیوستن
enlink U پیوستن
interlocked U پیوستن
joins U پیوستن
attaching U پیوستن
to bring into contact U پیوستن
interlock U پیوستن
coalescence U پیوستن
cement U پیوستن
cemented U پیوستن
cementing U پیوستن
sort U پیوستن
sorted U پیوستن
link U به هم پیوستن
joined U پیوستن
conjoin U پیوستن
join U پیوستن
anastomois U به هم پیوستن
allying U پیوستن
ally U پیوستن
to make contact U پیوستن
interlocking U پیوستن
sorts U پیوستن
affiliate پیوستن
affix U پیوستن
join up U به هم پیوستن
link up U پیوستن
coupled U پیوستن
connects U پیوستن
meet U پیوستن
link-up U پیوستن
adjoins U پیوستن
connect U پیوستن
affixing U پیوستن
to go in with U پیوستن با
adjoined U پیوستن
couples U پیوستن
attach U پیوستن
couple U پیوستن
meets U پیوستن
affixed U پیوستن
annexes U پیوستن
annex U پیوستن
affixes U پیوستن
annexing U پیوستن
link-ups U پیوستن
cements U پیوستن
attaches U پیوستن
price support system U نظام قیمتهای حمایت شده
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
supportable U حمایت کردنی تاب اوردنی
protectionists U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionists U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionism U سیستم حمایت از تولیدات داخلی
Thank you for your support U با تشکر برای حمایت شما.
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
protectionist U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
inosculate U بهم پیوستن
interlocking U بهم پیوستن
clings U چسبیدن پیوستن
joint U بهم پیوستن
interlocked U بهم پیوستن
bind U بهم پیوستن
weld U بهم پیوستن
adhering U چسبیدن پیوستن
welded U بهم پیوستن
adheres U چسبیدن پیوستن
adhered U چسبیدن پیوستن
interlock U بهم پیوستن
adhere U چسبیدن پیوستن
binds U بهم پیوستن
reconstitute U بهم پیوستن
interlocks U بهم پیوستن
patches U بهم پیوستن
reconstitutes U بهم پیوستن
adequateness U چسبیدن پیوستن
cling U چسبیدن پیوستن
affiliated U پیوستن اشناکردن
rejoining U دوباره پیوستن به
admix U بهم پیوستن
patch U بهم پیوستن
knits U بهم پیوستن
reconstituted U بهم پیوستن
welds U بهم پیوستن
knit U بهم پیوستن
inone U بهم پیوستن
rejoined U دوباره پیوستن به
rejoin U دوباره پیوستن به
to put together U بهم پیوستن
reconstituting U بهم پیوستن
knot U بهم پیوستن
to grow together U باهم پیوستن
combines U باهم پیوستن
combining U باهم پیوستن
incorporate U بهم پیوستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com