Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interrogator
U
پرسش کننده
interrogators
U
پرسش کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
leading question
U
پرسش راهنمایی کننده
leading questions
U
پرسش راهنمایی کننده
Other Matches
interrogatively
U
بشکل پرسش بطور پرسش
items
U
پرسش
test item
U
پرسش
item
U
پرسش
question
U
پرسش
queried
U
پرسش
questioned
U
پرسش
questions
U
پرسش
querying
U
پرسش
query
U
پرسش
queries
U
پرسش
questtioningly
U
پرسش کنل
point of interrogation
U
نشان پرسش
questions
U
تردید پرسش
cross-examination
U
پرسش و مقابله
question
U
تردید پرسش
cross-examined
U
پرسش کردن از
questioned
U
تردید پرسش
debriefs
U
پرسش کردن
inquiry
U
پرسش بازجویی
oblique question
U
پرسش غیرمستقیم
indirect question
U
پرسش غیرمستقیم
question marks
U
پرسش نشان
question mark
U
پرسش نشان
questionary
U
پرسش نامه
questioningly
U
پرسش کنان
floorer
U
پرسش سخت
in an interrogatory tone
U
با لحن پرسش
cross-examinations
U
پرسش و مقابله
cross-examine
U
پرسش کردن از
debrief
U
پرسش کردن
interogation mark
U
نشان پرسش
debriefed
U
پرسش کردن
inquiries
U
پرسش بازجویی
cross-examines
U
پرسش کردن از
item analysis
U
تحلیل پرسش
poser
U
پرسش دشوار
leadingquestion
U
پرسش راهنما
item difficulty
U
دشواری پرسش
item selection
U
پرسش گزینی
item validity
U
اعتبار پرسش
poseurs
U
پرسش دشوار
catechize
U
از راه پرسش
poseur
U
پرسش دشوار
catechist
U
ازراه پرسش
posers
U
پرسش دشوار
interrogatively
U
ازراه پرسش
catechise
U
از راه پرسش
interrogarive pronoun
U
ضمیر پرسش
cross-examining
U
پرسش کردن از
this very question
U
دقیقا همین پرسش
catechisms
U
پرسش نامه مذهبی
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
catechism
U
پرسش نامه مذهبی
catechise
U
از راه پرسش یاددادن
leap frog test
U
آزمایش پرسش قورباغه
quizzes
U
شوخی پرسش و ازمون
quiz
U
شوخی پرسش و ازمون
catechize
U
از راه پرسش یاددادن
item discrimination index
U
ضریب افتراق پرسش
to overwhelm with questions
U
غرق پرسش کردن
inquiry
U
پرسش بازجویی رسیدگی
inquiries
U
پرسش بازجویی رسیدگی
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
circularize
U
پرسش نامه فرستادن
multiple choice item
U
پرسش چند گزینهای
status enquiry
U
پرسش نامه وضعیت
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
enquires
U
پرسش کردن جویا شدن
inquire
U
پرسش کردن جویا شدن
inquired
U
پرسش کردن جویا شدن
inquires
U
پرسش کردن جویا شدن
resolveme this
U
این پرسش را پاسخ دهید
inquisitorial
U
مقرون به سخت گیری در پرسش
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
status enquiry
U
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
multiple-choice
U
وابسته به پرسش چند پاسخی
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
enquired
U
پرسش کردن جویا شدن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
... if you don't mind my asking
U
... اگر پرسش من
[برای تو]
ایرادی ندارد
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p angone with questions
U
با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
to p any one with question
U
کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
this act provoked my inquiry
U
این کار موجب پرسش من است
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogating
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
opens
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
catechetics
U
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
open
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
opened
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system
U
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
a penny for your thoughts
<idiom>
U
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
U
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
images
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
query
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
dogmatism
U
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inquiringly
U
تحقیق کنان پرسش کنان
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com