Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
time dilation
U
پارادوکس زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paradoxes
U
پارادوکس
paradox
U
پارادوکس
slice
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm
U
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
assembly
U
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
sometime
U
یک زمانی
synchrony
U
هم زمانی
whilom
U
یک زمانی
eternity
U
بی زمانی
eternities
U
بی زمانی
temporal
U
زمانی
time sense
U
حس زمانی
contemporaneousness
U
هم زمانی
synchronization
U
هم زمانی
time limit
U
حد زمانی
timeline
U
خط زمانی
monomial
U
یک زمانی
simultaneeity
U
هم زمانی
on
<prep.>
U
در
[زمانی]
time limits
U
حد زمانی
onetime
U
یک زمانی
time bar
U
محدودیت زمانی
schedules
U
برنامه زمانی
temporal sign
U
علامت زمانی
schedule
U
برنامه زمانی
temporal maze
U
ماز زمانی
throughput time
U
اشتراک زمانی
scheduled
U
برنامه زمانی
time base
U
مبدا زمانی
time fuse
U
ماسوره زمانی
time jitter
U
اختلال زمانی
time flutter
U
اختلال زمانی
time fire
U
تیر زمانی
time error
U
خطای زمانی
time division multiplexing
U
تسهیم زمانی
time division multiplex
U
تسهیم زمانی
time disorientation
U
گم گشتگی زمانی
time estimation
U
براورد زمانی
time priority
U
اولویت زمانی
time constant
U
ثابت زمانی
spatiotemporal
U
فضایی و زمانی
time lags
U
تاخیر زمانی
time lag
U
فاصله زمانی
time lag
U
تاخیر زمانی
time sharing
U
اشتراک زمانی
time scales
U
مقیاس زمانی
time scale
U
مقیاس زمانی
time limits
U
محدودیت زمانی
time limits
U
محدوده زمانی
flashback
U
وقفه زمانی
flashbacks
U
وقفه زمانی
time limit
U
محدودیت زمانی
time lags
U
فاصله زمانی
timetable
U
برنامه زمانی
timetabled
U
برنامه زمانی
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی
interval
U
فاصله زمانی
yore
U
در زمانی بسیاردور
in a short time
U
در اندک زمانی
discrete time
U
با گسستگی زمانی
continuous time
U
با پیوستگی زمانی
clock paradox
U
پارادکس زمانی
temporal
U
جسمانی زمانی
lapse
U
فاصله زمانی
lapses
U
فاصله زمانی
lapsing
U
فاصله زمانی
timetabling
U
برنامه زمانی
timetables
U
برنامه زمانی
time limit
U
محدوده زمانی
time frames
U
چارچوب زمانی
time frame
U
چارچوب زمانی
time
U
زمانی موقعی
unit of time
U
واحد زمانی
timetrend
U
روند زمانی
timer switch
U
کلید زمانی
time yield limit
U
حد تسلیم زمانی
time yield
U
تسلیم زمانی
pressure of time
U
فشار زمانی
When I came in
U
زمانی که من تو آمدم
timeline
U
تسلسل زمانی
lag
U
تاخیر زمانی
lagged
U
تاخیر زمانی
lags
U
تاخیر زمانی
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
time pressure
U
فشار زمانی
timed
U
زمانی موقعی
time table
U
جدول زمانی
time path
U
مسیر زمانی
time preference
U
ترجیح زمانی
time preference
U
رجحان زمانی
time preference
U
ارجحیت زمانی
time study
U
بررسی زمانی
time score
U
نمره زمانی
time slice
U
برش زمانی
time quantum
U
ذره زمانی
time series
U
سریهای زمانی
time schedule
U
برنامه زمانی
time horizon
U
افق زمانی
time interval
U
فاصله زمانی
time priority
U
تقدم زمانی
vintage model
U
الگوی زمانی
times
U
زمانی موقعی
time series data
U
امار سریهای زمانی
synchronises
U
انطباق زمانی داشتن
synchronised
U
انطباق زمانی داشتن
age hardening
U
سخت گردانی زمانی
time sampling
U
نمونه گیری زمانی
inductive time constant
U
ثابت زمانی القا
synchronizes
U
انطباق زمانی داشتن
chronologic
U
دارای ربط زمانی
synchronising
U
انطباق زمانی داشتن
synchronize
U
انطباق زمانی داشتن
time series analysis
U
تحلیل سریهای زمانی
monsoons
U
باد وباران زمانی
monsoon
U
باد وباران زمانی
time lags
U
فاصله زمانی مرده
chronological
U
دارای ربط زمانی
chronological
U
ترتیب زمانی وقوع
time lag
U
فاصله زمانی مرده
asynchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی ناهمگام
input time constant
U
ثابت زمانی اولیه
low time constant
U
ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay
U
رله زمانی مغناطیسی
timing
U
برنامه ریزی زمانی
time fire
U
تیراندازی با گلوله زمانی
tdm
U
تسهیم زمانی ultiplexing
time division multiplexing
U
انتقال چندتایی زمانی
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
rate of time preference
U
نرخ برتری زمانی
since he was in petticoats
U
از زمانی که بچه بود
high burst
U
تیر زمانی بالا
distributed lag
U
توزیع فاصله زمانی
aging
U
سخت گردانی زمانی
vintage model
U
الگوی مقطع زمانی
time slicing
U
تقسیم بندی زمانی
serve time
<idiom>
U
زمانی رادرزندان بودن
time average symmetry
U
تقارن میانگین زمانی
cotidal
U
دارای هم زمانی در طغیان اب
cross sectional data
U
داده ها در یک مقطع زمانی
time slicing
U
برش زمانی زدن
capacitive time constant
U
ثابت زمانی فرفیت
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
time out of minds
U
زمانی که کسی یاد ندارد
strain age hardening
U
سخت گردانی کرنشی زمانی
social rate of time preference
U
نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
valve duration
U
مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
lap chart
U
جدول زمانی برای هر دور
time utility
U
بهره گیری از شرایط زمانی
greatuncle
U
زمانی برابر 00852 سال
chronograph
U
الت سنجش فواصل زمانی
airburst ranging
U
تنظیم تیر زمانی بالا
decision lag
U
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
finals
U
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final
U
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time out
U
معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
strain age harden
U
سخت کردن کرنشی زمانی
phase
U
دوره زمانی اجرای برنامه
phased
U
دوره زمانی اجرای برنامه
phases
U
دوره زمانی اجرای برنامه
peak
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
outages
U
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
productive
U
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
run duration
U
مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
duration
U
مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
crippled
U
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
leases
U
استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
crippling
U
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
peaking
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
timed
U
خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
He was quite a fellow in his day.
U
زمانی برای خودش آدمی بود
air hardening
U
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
transient
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
cripple
U
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
cripples
U
پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
peaks
U
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
time lags
U
زمان تلف شده سکته زمانی
phase
U
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
transients
U
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
time
U
خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
lease
U
استفاده از قطعه در زمانی و پرداخت قیمت
variable time fuse
U
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
phased
U
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
time preference theory of interest
U
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
available
U
دوره زمانی ای که در آن سیستم استفاده میشود
time lag
U
زمان تلف شده سکته زمانی
outage
U
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
phases
U
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
times
U
خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
stdm
U
SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
clocks
U
دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
sensed
U
زمانی که RAM از حالت خواندن به نوشتن می رود
flash to bang time
U
فاصله زمانی بین نور و صدای گلوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com