English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
retraining U نگهداشتن در ندامتگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
custodial guard U گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
sustained U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustain U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
penitentiaries U ندامتگاه
penitentiary U ندامتگاه
retraining command U قسمت ندامتگاه
disciplinary barracks U ندامتگاه بازداشتگاه نظامی
holds U نگهداشتن
retain U نگهداشتن
preserving U نگهداشتن
preserves U نگهداشتن
sustained U نگهداشتن
hold U نگهداشتن
preserve U نگهداشتن
sustain U نگهداشتن
retaining U نگهداشتن
retains U نگهداشتن
retained U نگهداشتن
imprisons U نگهداشتن
retention U نگهداشتن
imprisoning U نگهداشتن
sustains U نگهداشتن
saved U نگهداشتن
save U نگهداشتن
to hold in restraint U نگهداشتن
to keep in d. U نگهداشتن
to take into custody U نگهداشتن
reserve U نگهداشتن
reserves U نگهداشتن
saves U نگهداشتن
reserving U نگهداشتن
imprison U نگهداشتن
bate U نگهداشتن
hold on U نگهداشتن
preserving U باقی نگهداشتن
chins U زیرچانه نگهداشتن
hold over <idiom> U طولانی نگهداشتن
count out <idiom> U بیرون نگهداشتن
fid U بامیله نگهداشتن
chin U زیرچانه نگهداشتن
station keeping U در خط نگهداشتن ناو
sabbattize U سبت نگهداشتن
tong U باانبر نگهداشتن
have custody of U امانت نگهداشتن
preserves U باقی نگهداشتن
snubbed U نگهداشتن طناب
snub U نگهداشتن طناب
secures U محکم نگهداشتن
snubs U نگهداشتن طناب
lock U محکم نگهداشتن
locks U محکم نگهداشتن
secure U محکم نگهداشتن
snubbing U نگهداشتن طناب
preserve U باقی نگهداشتن
To hold (keep) a secret close to ones chest. U رازی درسینه نگهداشتن
restrain U نگهداشتن مهار کردن
surge U تحت کشش نگهداشتن
surged U تحت کشش نگهداشتن
surges U تحت کشش نگهداشتن
desiccate U در جای خشک نگهداشتن
prop U نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped U نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping U نگهداشتن پشتیبانی کردن
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
to choke down U بزحمت دردل نگهداشتن
to block a ball U نگهداشتن توپ در بازی
locked up U زیر قفل نگهداشتن
floats U روی اب نگهداشتن شناور
float U روی اب نگهداشتن شناور
hold U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
maintain U نگهداشتن برقرار داشتن
grabbed U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
maintains U نگهداشتن برقرار داشتن
holds U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
keep up <idiom> U درشرایط عالی نگهداشتن
grabbing U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
l support U نگهداشتن بصورت زاویه
grabs U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
restraining U نگهداشتن مهار کردن
restrains U نگهداشتن مهار کردن
maintained U نگهداشتن برقرار داشتن
grab U گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
floated U روی اب نگهداشتن شناور
to safeguard [against] U امن نگهداشتن [علیه] [در برابر]
safeguarded U تامین کردن امن نگهداشتن
cross support U نگهداشتن بدن بحالت صلیب
safeguard U تامین کردن امن نگهداشتن
tallied U تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallies U تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallying U تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tally U تطبیق کردن حساب نگهداشتن
card up one's sleeve <idiom> U برای روز مبادا نگهداشتن
safeguarding U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguards U تامین کردن امن نگهداشتن
heading hold U روش ثابت نگهداشتن سمت پرواز
keep (someone) up <idiom> U باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
acquisition U پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
To keep onesface ruddy by the slap it has receive. <proverb> U با سیلى صورت خود را سرخ نگهداشتن .
stall feed U در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
acquisitions U پذیرفتن یا نگهداشتن یا جمع آوری اطلاعات
preserve U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
stayed U سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
stay U سیم وصل به دکل برای نگهداشتن ان
preserves U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserving U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
lay to U قایق را درمسیر باد اوردن وثابت نگهداشتن
carry light U نورافکن روشن نگهداشتن هدف برای تعقیب
eat one's cake and have it too <idiom> U هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
bolster U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
battens U قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
batten U قطعه چوب صاف برای نگهداشتن حالت بادبان
bolsters U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
bolstered U تیری که بطورعمودی زیرپایه گذارده شود بابالش نگهداشتن
watch guard U زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
screened U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
lies U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie U نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
nothing to the right U دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست
still fishing U ماهیگیری با روش ثابت نگهداشتن نخ و قلاب تا ماهی بسراغ ان بیاید
beechive spring U فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
port U روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
save face <idiom> U خرید آبرو ،نگهداشتن آبرو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com