Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
patronized
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronised
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronises
U
نگهداری کردن مشتری شدن
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
custodians
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodian
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
accumulation time
U
زمان تحت تعمیر بودن وسیله
toolbox
U
جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
demonstration
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demo
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
microprogram
U
وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
knocked down
U
کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
modification kit
U
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
to t. a cusomer for goods
U
کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
caveatemptor
U
به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
client side
U
داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
clients
U
مشتری
client
U
مشتری
purchasers
U
مشتری
purchaser
U
مشتری
jupiter
U
مشتری
shopper
U
مشتری
bargainee
U
مشتری
patrons
U
مشتری
custom ic
U
IC مشتری
buyer
U
مشتری
patron
U
مشتری
account
U
مشتری
custom
U
مشتری
customer
U
مشتری
buyers
U
مشتری ها
buyers
U
مشتری
vendee
U
مشتری
evening star
U
مشتری
purchaser
U
مشتری
vendee
U
مشتری
buyer
U
مشتری
vendees
U
مشتری ها
shoppers
U
مشتری ها
purchasers
U
مشتری ها
customers
U
مشتری
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
habitue
U
مشتری مانوس
Jove
U
ستاره مشتری
prospects
U
مشتری احتمالی
prospected
U
مشتری احتمالی
prospect
U
مشتری احتمالی
prospecting
U
مشتری احتمالی
chap
U
مشتری مرد
John
[American E]
[prostitute's client]
U
مشتری
[فاحشه ای]
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
tout
U
مشتری جلب کردن
patron
U
مشتری یا ارباب رجوع
client server network
U
شبکه خدمتگزار- مشتری
accosts
U
مشتری جلب کردن
accosting
U
مشتری جلب کردن
catch phrase of catchline
U
شعار جذب مشتری
touted
U
مشتری جلب کردن
accosted
U
مشتری جلب کردن
custom ROM
U
مین نیاز مشتری
accost
U
مشتری جلب کردن
custom software
U
نرم افزار مشتری
patrons
U
مشتری یا ارباب رجوع
touts
U
مشتری جلب کردن
jovian planets
U
سیارههای مشتری مانند
charge account
U
حساب بدهی مشتری
touting
U
مشتری جلب کردن
shop lifter
U
دزد مشتری نما
customer service technician
U
تکنسین سرویس مشتری
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
service
U
تعمیر
serviced
U
تعمیر
repairing
U
تعمیر
remaking
U
تعمیر
repair
U
تعمیر
repairs
U
تعمیر
repaired
U
تعمیر
renovation
U
تعمیر
face lifting
U
تعمیر
instauration
U
تعمیر
spot repair
U
تعمیر در جا
maintenance
U
تعمیر
upkeep
U
تعمیر
mending
U
تعمیر
status enquiry
U
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
mend
U
تعمیر کردن
patches
U
تعمیر کردن
servicemen
U
تعمیر کار
patch
U
تعمیر کردن
gunner's mate
U
تعمیر کارتوپ
serviceman
U
تعمیر کار
serviceability
U
قابلیت تعمیر
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
spot repair
U
تعمیر در محل
patch up
<idiom>
U
تعمیر کردن
repaired
U
تعمیر کردن
repair time
U
مدت تعمیر
retread process
U
تعمیر مجدد
repair
U
تعمیر کردن
mends
U
تعمیر کردن
field service
U
تعمیر در محل
repair kit
U
جعبه تعمیر
reparation
U
تعمیر عوض
serviceability
U
تعمیر پذیری
mended
U
تعمیر کردن
restoring
U
تعمیر کردن
restores
U
تعمیر کردن
restored
U
تعمیر کردن
restore
U
تعمیر کردن
refashion
U
تعمیر کردن
base repair
U
تعمیر اساسی
darn
[conservate]
U
تعمیر کردن
over haul
U
تعمیر اساسی
rehash
U
تعمیر کردن
darner
U
تعمیر کننده
rehashed
U
تعمیر کردن
rehashes
U
تعمیر کردن
refitting
U
تعمیر کردن
refitted
U
تعمیر کردن
reconditioning
U
تعمیر مجدد
aircraft repair
U
تعمیر هواپیما
out of repair
U
نیازمند تعمیر
in disrepair
U
محتاج تعمیر
refits
U
تعمیر کردن
in bad repair
U
نیازمند تعمیر
to patch up
U
تعمیر کردن
fixes
U
تعمیر کردن
service
U
تعمیر کردن
fix
U
تعمیر کردن
under repairing
U
دردست تعمیر
under repair
U
تحت تعمیر
under repair
U
در دست تعمیر
serviced
U
تعمیر کردن
refit
U
تعمیر کردن
to do up
U
تعمیر رکدن
deliverable state
U
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
tramp steamer
U
کشتی که به هرمحلی که مشتری بخواهدسفر میکند
customer
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
U
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
customers
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com