Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cursor
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
cursors
U
نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
graphics
U
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
programmable terminal
U
ترمینال قابل برنامه ریزی
hard
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
redefines
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
harder
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
redefining
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefined
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefine
U
تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
fpla
U
ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
EAPROM
U
گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
electrically
U
نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
blasts
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blast
U
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
addressable
U
نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
description
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
descriptions
U
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
prom
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
proms
U
حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
facsimile
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
facsimiles
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
proms
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
prom
U
Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
programmers
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmer
U
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
planning comission
U
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
simplex method
U
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
columns
U
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
U
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
business
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
pl/m
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
electrically
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
page orientation
U
موقعیت صفحه
apt
U
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
multiviewports
U
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
bottom pouring plate
U
صفحه سری ریزی
modular
U
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
coding
U
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
paged
U
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
pages
U
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page
U
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
implicit reference
U
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
executed
U
موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
execute
U
موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
executes
U
موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
executing
U
موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
schematization
U
برنامه ریزی
managements
U
برنامه ریزی
programming
U
برنامه ریزی
management
U
برنامه ریزی
planning
<adj.>
برنامه ریزی
rural planning
U
برنامه ریزی روستائی
optimal planning
U
برنامه ریزی بهینه
quadratic programming
U
برنامه ریزی غیرخطی
curriculum development
U
برنامه ریزی درسی
centralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
scheduled
U
برنامه ریزی کردن
agricultural planning
U
برنامه ریزی کشاورزی
overall planning
U
برنامه ریزی کلی
consolidated planning
U
برنامه ریزی تلفیقی
planning horizon
U
افق برنامه ریزی
adhoc planning
U
برنامه ریزی روزمره
contract scheduling
U
برنامه ریزی قرارداد
develop
U
برنامه ریزی و تولید
schedule
U
برنامه ریزی کردن
develops
U
برنامه ریزی و تولید
ex ante
U
برنامه ریزی شده
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
dynamic programming
U
برنامه ریزی پویا
plan
U
برنامه ریزی کردن
state planning
U
برنامه ریزی دولتی
programmed
U
برنامه ریزی شده
planning cycle
U
دوره برنامه ریزی
economic planning
U
برنامه ریزی اقتصادی
educational planning
U
برنامه ریزی اموزشی
quantitative programming
U
برنامه ریزی کمی
population planning
U
برنامه ریزی جمعیت
personnel development
U
برنامه ریزی استخدامی
program
U
برنامه ریزی کردن
comprehensive planning
U
برنامه ریزی جامع
schedules
U
برنامه ریزی کردن
linear programming
U
برنامه ریزی خطی
corporate planning
U
برنامه ریزی شرکت
imperative planning
U
برنامه ریزی اجباری
financial planning
U
برنامه ریزی مالی
planning horizon
U
مدت برنامه ریزی
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
dietetics
U
برنامه ریزی غذایی
production planning
U
برنامه ریزی تولید
timing
U
برنامه ریزی زمانی
planning model
U
الگوی برنامه ریزی
planning system
U
نظام برنامه ریزی
social planning
U
برنامه ریزی اجتماعی
goal programming
U
برنامه ریزی ارمانی
square away
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
macroplanning
U
برنامه ریزی کلان
programming methods
U
روشهای برنامه ریزی
programs
U
برنامه ریزی کردن
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
central planning
U
برنامه ریزی مرکزی
family planning
U
برنامه ریزی خانواده
centeralized planning
U
برنامه ریزی متمرکز
planning principles
U
اصول برنامه ریزی
regional planning
U
برنامه ریزی منطقهای
plans
U
برنامه ریزی کردن
product planning
U
برنامه ریزی محصولات
work out
<idiom>
U
برنامه ریزی کردن
national planning
U
برنامه ریزی ملی
projectable
U
قابل طرح ریزی
scheduled fire
U
اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
compile
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
chapter
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
compiled
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles
U
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapters
U
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
production planning and control
U
برنامه ریزی و کنترل تولید
programmed switch
U
گزینه برنامه ریزی شده
inter sectoral planning
U
برنامه ریزی بین بخشی
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
programmed check
U
بررسی برنامه ریزی شده
directive planning
U
برنامه ریزی هدایت شده
multi level planning
U
برنامه ریزی چند سطحی
planned saving
U
پس انداز برنامه ریزی شده
nonlinear programming
U
برنامه ریزی غیر خطی
integer programming
U
برنامه ریزی عدد صحیح
programmable check
U
مقابله برنامه ریزی شده
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
devises
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
scheduling
U
برنامه ریزی کارهای اجرائی
material requirements planning
U
برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
programmed computer
U
کامپیوتر برنامه ریزی شده
non numeric programming
U
برنامه ریزی غیر عددی
devised
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
programmed label
U
برچسب برنامه ریزی شده
short run planning
U
برنامه ریزی کوتاه مدت
programmed check
U
مقابله برنامه ریزی شده
financial planning system
U
سیستم برنامه ریزی مالی
decentralized planning
U
برنامه ریزی غیر متمرکز
manpower planning
U
برنامه ریزی نیروی انسانی
gosplan
U
سازمان برنامه ریزی شوروی
medium term planning
U
برنامه ریزی میان مدت
long run planning
U
برنامه ریزی بلند مدت
programmed instruction
U
دستورالعمل برنامه ریزی شده
devise
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
impulse buying
U
خرید بدون برنامه ریزی
devising
U
برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
nonprogrammed halt
U
توقف برنامه ریزی نشده
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
pop up window
U
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
blows
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
sensitivity analysis
U
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
blow
U
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
centrally planned economy
U
اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
developments
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
planning programming budgetting
U
نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
programmed i/o
U
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
planned investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
subroutine
U
بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
timer switch
U
سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
link
U
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
design
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
to reprogram
U
دوباره برنامه ریزی
[جدید]
کردن
[رایانه شناسی]
designs
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
platen
U
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
IF statement
U
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
planned economy
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economies
U
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
preprogrammed
U
که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
delay
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
eds
U
وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
plato
U
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
balances
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
delaying
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
balance
U
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
delays
U
مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
ansi
U
برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
robotics
U
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
eerom
U
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
graphics
U
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
pla
U
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
business
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
businesses
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com