English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chime in <idiom> U ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annexed U ملحق
attached <adj.> <past-p.> U ملحق شده
annexed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
affixed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
affected [added] <adj.> <past-p.> U ملحق شده
attributed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
link U الحاق ملحق
run into <idiom> U ملحق شدن
tie up <idiom> U ملحق شدن
enclosed <adj.> <past-p.> U ملحق شده
play music U آهنگ ساختن
track [on a sound recording medium] U تیتر آهنگ
music track U تیتر آهنگ
make music U آهنگ ساختن
join U به هم ملحق شدن یا کردن
joined U به هم ملحق شدن یا کردن
joins U به هم ملحق شدن یا کردن
link U ملحق شدن دو یکان
accented صدا یا آهنگ اکسان
To compose music (potery) . U آهنگ ( شعر ) ساختن
accent صدا یا آهنگ اکسان
To set out on a journey. U آهنگ سفر کردن
coloratura U آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
coloraturas U آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
out of step <idiom> U هم آهنگ وتوازن نداشتن
to go in with U ملحق شدن با موافقت کردن با
throw in one's lot with <idiom> U ملحق شدن ،شرکت درچیزی
assisted U موافبت کردن ملحق شدن
wade into <idiom> U ملحق شدن بر،حمله کردن
assisting U موافبت کردن ملحق شدن
assists U موافبت کردن ملحق شدن
assist U موافبت کردن ملحق شدن
acute accent صدا یا آهنگ زیر اکسان
Who has composed this tune? U این آهنگ راکی ساخته ؟
One must keep up with the times. U باید با زمان آهنگ بود
formate U بستون یادسته هواپیما ملحق شدن
try out for <idiom> U قصد شرکت یا ملحق شدن درتیمی
adagio آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی]
sing-song U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
to be in tune with somebody U هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
sing-songs U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). U باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
This tune is in the key of Isfahan . U این آهنگ درمایه اصفهان است
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
barbershop U وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
parle U گفتگو
negotiations U گفتگو ها
negotiation U گفتگو ها
negotiations U گفتگو
negotiation U گفتگو
chitchat U گفتگو
dialog U گفتگو
colloquies U گفتگو
tractarian U گفتگو
conversations U گفتگو
conversation U گفتگو
talks U گفتگو
chit-chat U گفتگو
parlance U گفتگو
converse U گفتگو
converses U گفتگو
conversing U گفتگو
indisputable U بی گفتگو
conversed U گفتگو
talked U گفتگو
colloquy U گفتگو
talk U گفتگو
discussion U گفتگو
chit chat U گفتگو
discussions U گفتگو
debate U گفتگو کردن
discussions U گفتگو منافره
debatable U قابل گفتگو
conference U گفتگو مذاکره
conferences U گفتگو مذاکره
out of one's shell <idiom> U گفتگو دوستانه
dialogue U گفتگو صحبت
discuss U گفتگو کردن
discussion U گفتگو منافره
dialogues U گفتگو صحبت
to talk [to] U گفتگو کردن [با]
negotiate U گفتگو کردن
monology U گفتگو باخود
to make overtures U گفتگو اغازکردن
speaks U گفتگو کردن
tractate U بحث گفتگو
interlocutress U طرف گفتگو
negotiated U گفتگو کردن
negotiates U گفتگو کردن
speak U گفتگو کردن
intertalk U گفتگو کردن
negotiating U گفتگو کردن
upsetting conversation U گفتگو ناراحت کننده
soliloquize U باخود گفتگو کردن
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
to toughen one's tone U در گفتگو سخت شدن
treater U مذاکره کننده طرف گفتگو
miming U تقلید نمایش بدون گفتگو
mimes U تقلید نمایش بدون گفتگو
lambency U ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
mime U تقلید نمایش بدون گفتگو
interlocutress U زنی که طرف گفتگو باشد
to have an i. with any one U باکسی دیدار و گفتگو کردن
palor U اطاق برای گفتگو خصوصی
shoptald U گفتگو درباره وضع کسب
mimed U تقلید نمایش بدون گفتگو
locutory U تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
to off negotiations U اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
collogue U توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
communing U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
to negotiate for something U گفتگو و معامله کردن برای چیزی
communed U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
commune U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
accelerando آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
soliloquies U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to negotiate [about; on; for] something [with somebody] U گفتگو و معامله کردن [با کسی درباره چیزی]
photomagnetism U شاخهای از فیزیک که ازرابطه مقناطیس بروشنایی گفتگو میکند
pediatrics or pae U شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
aeromedicine U قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
combine U ملحق شدن متحد شدن
combining U ملحق شدن متحد شدن
combines U ملحق شدن متحد شدن
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
sass U بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
to join company with somebody U به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
argue U گفتگو کردن مشاجره کردن
arguing U گفتگو کردن مشاجره کردن
discuss U مطرح کردن گفتگو کردن
discussed U مطرح کردن گفتگو کردن
discusses U مطرح کردن گفتگو کردن
argues U گفتگو کردن مشاجره کردن
argued U گفتگو کردن مشاجره کردن
discussing U مطرح کردن گفتگو کردن
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com