|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 6 (9004 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
argued U | بحث کردن | ||
argued U | گفتگو کردن مشاجره کردن | ||
argued U | دلیل اوردن استدلال کردن | ||
argued U | استدلال کردن | ||
argued U | بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Other Matches | |||
The senator argued in favour of lowering the tax. U | سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|