English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drylot U محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
courtyard U محوطه محصور
taxiway U محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
tank farm U محوطه مخازن نفت وغیره
viticulture U صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
scaling ladder U نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
tallow U پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
willowware U بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
catgut U روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
bay U یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
joggling U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggles U بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard U محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space U محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
agriculture U زراعت
cultivation U زراعت
farming U زراعت
aquiculture U زراعت با اب
aquiculture U زراعت
cultivates U زراعت کردن
extensive cultivation U زراعت سطحی
extensive cultivation U زراعت وسیع
farmable U زراعت کردنی
cultivate U زراعت کردن
intensive cultivation U زراعت عمقی
cultivating U زراعت کردن
ceres U الهه زراعت ورستنی ها
demeter U الهه زراعت وحاصلخیزی
farmed U کاشتن زراعت کردن در
farms U کاشتن زراعت کردن در
to cultivate vegetables U زراعت کردن سبزیجات
to work the land U زمین را زراعت کردن
farm U کاشتن زراعت کردن در
closed U محصور
walled U محصور
pent U محصور
fenced U محصور
pent up U محصور
restricted U محصور
closest U جای محصور
snowbound U محصور در برف
landlocked U محصور در خشکی
landlocked U محصور درخشکی
impark U محصور کردن
enwind U محصور کردن
ensphere U محصور کردن
embay U محصور کردن
mure U محصور کردن
closes U جای محصور
walls U محصور کردن
populated U مسکون محصور
close U جای محصور
cooped up U محصور و محبوس
closer U جای محصور
wall U محصور کردن
ensheathe U درغلاف محصور کردن
lock up U در محلی محصور کردن
hoosegow U محبس محل محصور
locked up U در محلی محصور کردن
seagirt U محصور بوسیله دریا
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
inbound U محصور در حدود معینی
to restrict something U چیزی را محصور کردن
to confine something to something U چیزی را محصور کردن
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
park U شکارگاه محصور مرتع
parks U شکارگاه محصور مرتع
parked U شکارگاه محصور مرتع
to limit something U چیزی را محصور کردن
impark U در پارک یا جنگل محصور کردن
bind U محصور کردن بهم پیوستن
binds U محصور کردن بهم پیوستن
embank U با خاک یا سنگ محصور کردن
entanglement U محصور با شبکه سیم خاردار
garrison U محصور کردن حصار کشیدن
garrisons U محصور کردن حصار کشیدن
caged storage U انبار کردن به طریقه محصور
entanglements U محصور با شبکه سیم خاردار
immure U در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
degagement U [حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
circumvallate U باسنگریابارو محصور شده سنگربندی کردن
closure U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
closures U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
ring U محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
fields U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fielded U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
precinct U محوطه
ward U محوطه
ground U محوطه
precincts U محوطه
compounds U : محوطه
wards U محوطه
compounds U محوطه
zone U محوطه
area U محوطه
zones U محوطه
compound U : محوطه
spaces U محوطه
compound U محوطه
compounded U : محوطه
space U محوطه
compounded U محوطه
areas U محوطه
garth U محوطه
enclosure U محوطه
haw U محوطه
haws U محوطه
hawed U محوطه
hawing U محوطه
enclosures U محوطه
dock yard U محوطه لنگرگاه
chill space U محوطه سردخانه
close U چهاردیواری محوطه
stockyard U محوطه دامداری
area of visibility U محوطه دید
lot U قرعه محوطه
embarkation area U محوطه بارگیری
dock yard U محوطه بارانداز
run U ترتیب محوطه
run way U محوطه فرود
out port U بندرخارج از محوطه
runout U محوطه دویدن
closer U چهاردیواری محوطه
environment architecture U معماری محوطه
closes U چهاردیواری محوطه
closest U چهاردیواری محوطه
Inc U مخفف محوطه
farmyards U محوطه مزرعه
runs U ترتیب محوطه
yard man U متصدی محوطه
clear way U محوطه صعود
lawn U محوطه چمن
area of probability U محوطه احتمالات
ambit U وسعت محوطه
aprons U محوطه بارگیری
apron U محوطه بارگیری
freeze space U محوطه سردخانه
penalty area U محوطه پنالتی
penalty areas U محوطه پنالتی
cubby U محوطه مکعب
god's acre U محوطه کلیسا
goal crease U محوطه دروازه
cincture U حلقه محوطه
enceinte U محوطه قلعه
buffer distance U محوطه امنیت
yards U حیاط محوطه
farmyard U محوطه مزرعه
lawns U محوطه چمن
yard U حیاط محوطه
yard U محوطه یا میدان
trap U محوطه کوچک
yards U محوطه یا میدان
run way U محوطه دویدن هواپیما
side lines U محوطه بیرون از خط کناری
sited U محل محوطه کار
cubbyhole U محوطه کوچک ومحصور
sites U محل محوطه کار
catcher's box U محوطه مخصوص توپگیر
site U محل محوطه کار
chill space U محوطه سرد انبار
backcourt U محوطه پشت یک سوم
back boundary line U محوطه پشت خط سرویس
quarterdeck U محوطه تشریفات ناو
holding ground U محوطه نگهدارنده لنگر
magazine space U محوطه زاغه مهمات
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
landscape architecture U معماری محوطه سازی
fabrique U [ساختمانی در محوطه باغ]
wards U حیاط محوطه زندان
outdoor lighting fixtures U چراغهای روشنائی محوطه
back judge U داور در محوطه دفاعی
plains U میدان یا محوطه جنگ
parking U محوطه پارک کردن
plainer U میدان یا محوطه جنگ
plain U میدان یا محوطه جنگ
plainest U میدان یا محوطه جنگ
impark U در محوطه نگاه داشتن
quarterdecks U محوطه تشریفات ناو
ward U حیاط محوطه زندان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com