English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plastic analysis U محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
plasticity index U شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
doughiest U خمیری
pultaceous U خمیری
doughy U خمیری
plastic limit U حد خمیری
pasties U خمیری
doughier U خمیری
pulpous U خمیری
pasty U خمیری
plastic bombs U بمب خمیری
plastic consistency U پایداری خمیری
doughiness U حالت خمیری
pulp U حالت خمیری
plastic mortar U ملات خمیری
plasticity index U اندیس خمیری
plasticity U خمیری نرمی
plastic U خمیری نرم
plastic bomb U بمب خمیری
pastiness U حالت خمیری
plastic U خمیری مومینه
plasticity index U نمایه خمیری
plastic U خمیری شکل
pulpiness U خاصیت خمیری یاگوشتی
plastic deformation U تغییر شکل خمیری
pasted plate U صفحه باتری خمیری
faure plate U صفحه باتری خمیری
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
crummy U مانند مغز نان خمیری
crummiest U مانند مغز نان خمیری
composition a U خرج خمیری شکل ا یا ب ترکیب ا
crumby U مانند مغز نان خمیری
plastic U خرج خمیری شکل پلاستیکی
crummier U مانند مغز نان خمیری
plastic metal deformation U تغییر شکل خمیری فلز
stollen U نان خمیری شیرین حاوی میوه وخشکبار
pastilles U خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastille U خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastile U خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
pastil U خمیری که برای بخور دادن بکاررود بخور
calculation U محاسبه
analysis U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
prediction U محاسبه
predictions U محاسبه
computations U محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
computing U محاسبه
computation U محاسبه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
miscalculations U محاسبه اشتباه
arithmetic unit U واحد محاسبه
computable U محاسبه پذیر
computational U مربوط به یک محاسبه
computations U نتیجه محاسبه
computation U نتیجه محاسبه
predicted U محاسبه شده
computational U اشتباه در محاسبه
accounting price U قیمت محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
computability U قابلیت محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
cam calculation U محاسبه کرو
calk U محاسبه کردن
calculation sheet U برگ محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
miscalculation U محاسبه اشتباه
design load U بارمبنای محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
design U طرح و محاسبه
approximation U محاسبه ملایم
designs U طرح و محاسبه
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
compute U محاسبه کردن
account U محاسبه نمودن
computed U محاسبه کردن
computes U محاسبه کردن
uncomputable U محاسبه ناپذیر
dyscalculia U محاسبه پریشی
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
unit of account U واحد محاسبه
approximations U محاسبه ملایم
recalculation U تجدید محاسبه
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
ration factor U ضریب محاسبه جیره
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
predicted U از قبل محاسبه شده
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
recalculation method U روش محاسبه عدد
computations U نتیجه شمارش محاسبه
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
computation U نتیجه شمارش محاسبه
computable function U تابع محاسبه پذیر
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
incomputable U غیر قابل محاسبه
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
computed price U قیمت محاسبه شده
tallying U محاسبه چوب خط زدن
tally U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
tallied U محاسبه چوب خط زدن
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
box U مربع روی ورقه محاسبه
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
computable U آنچه قابل محاسبه است
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
milieu U محیط
circuity U محیط
millieu U محیط
milieus U محیط
outward things U محیط
perimeter U محیط
perimeters U محیط
sphere U محیط
outline U محیط
milieux U محیط
spheres U محیط
mediums U محیط
circumference U محیط
girth U محیط
girths U محیط
peripheries U محیط
environments U محیط
lapped U محیط
settings U محیط
periphery U محیط
setting U محیط
entourages U محیط
entourage U محیط
ambiance U محیط
ambience U محیط
medium U محیط
surroundings U محیط
circumferences U محیط
outsides U محیط
outside U محیط
environment U محیط
outlines U محیط
lap U محیط
outlining U محیط
outlined U محیط
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
circumferences U محیط دایره
milieux U محیط اجتماعی
circle U محیط دایره
medium U محیط کشت
contour U محیط مرئی
circled U محیط دایره
circumambient U محیط دورگردیدن
milieu therapy U محیط درمانی
therapeutic millieu U محیط درمانی
living environment U محیط زنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com