Total search result: 202 (18 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
BOF U |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
 |
 |
boilerplate U |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
boilerplating U |
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی |
 |
 |
assembly U |
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم |
 |
 |
intercharacter spacing U |
خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد |
 |
 |
tabulator U |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
 |
 |
applique U |
مورد استفاده قرار گرفته |
 |
 |
hyphen U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
hyphens U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
window U |
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند |
 |
 |
search and replace U |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
 |
 |
dominion U |
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است |
 |
 |
burned U |
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است |
 |
 |
ended U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
end U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
ends U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
decimals U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
decimal U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
softer U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
softest U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
soft U |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
 |
 |
ring shift U |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
word processors U |
کلمه پرداز |
 |
 |
wordmonger U |
کلمه پرداز |
 |
 |
word processor U |
کلمه پرداز |
 |
 |
modularization U |
برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد |
 |
 |
stand alone word processor U |
کلمه پرداز خودکفا |
 |
 |
dedicated word processor U |
کلمه پرداز اختصاصی |
 |
 |
par in U |
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده |
 |
 |
shift U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shifted U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shifts U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
augment U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
augmented U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
augments U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
augmenting U |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
 |
 |
justifying U |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
 |
 |
justify U |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
 |
 |
justifies U |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
 |
 |
harder U |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
 |
 |
hardest U |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
 |
 |
hard U |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
 |
 |
electronic U |
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص |
 |
 |
search and replace U |
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن |
 |
 |
tabbing U |
حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری |
 |
 |
ins key U |
کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
 |
 |
insert key U |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
 |
 |
bad break U |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
 |
 |
inserts U |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
 |
 |
skips U |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد |
 |
 |
inserting U |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
 |
 |
insert U |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
 |
 |
skipped U |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد |
 |
 |
skip U |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد |
 |
 |
mnemonic U |
استاندارد اختصار کلمه |
 |
 |
wordstar U |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC |
 |
 |
word perfect U |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
 |
 |
word-perfect U |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
 |
 |
worded U |
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند |
 |
 |
word U |
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند |
 |
 |
redliner U |
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد |
 |
 |
reposing upon U |
قرار گرفته بر |
 |
 |
colocate U |
کنار هم قرار گرفتن |
 |
 |
end user U |
استفاده کننده نهایی |
 |
 |
output U |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
 |
 |
outputs U |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
 |
 |
nidicolous U |
در اشیانه قرار گرفته |
 |
 |
underlying U |
در زیر قرار گرفته |
 |
 |
hottest U |
فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز |
 |
 |
hotter U |
فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز |
 |
 |
hot U |
فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز |
 |
 |
adding U |
قرار دادن اشکال کنار هم |
 |
 |
adds U |
قرار دادن اشکال کنار هم |
 |
 |
add U |
قرار دادن اشکال کنار هم |
 |
 |
dotting U |
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد |
 |
 |
dot U |
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد |
 |
 |
capsulate U |
درمحفظه یاحفره قرار گرفته |
 |
 |
jugate U |
روی هم قرار گرفته جفت |
 |
 |
tried U |
در محک ازمایش قرار گرفته |
 |
 |
oppressed U |
تحت ستم قرار گرفته |
 |
 |
wordperfect U |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود |
 |
 |
spacer U |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
 |
 |
My desk is by the window. U |
میز کار من کنار پنجره قرار دارد. |
 |
 |
auto U |
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه |
 |
 |
autos U |
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه |
 |
 |
his leg rested on a stone U |
پایش روی سنگی قرار گرفته بود |
 |
 |
anti propeller end U |
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته |
 |
 |
cathectic U |
تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته |
 |
 |
assembles U |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
 |
 |
assembled U |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
 |
 |
assemble U |
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر |
 |
 |
ipsilateral U |
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن |
 |
 |
concentric shafts U |
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند |
 |
 |
the boxes were nested U |
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند |
 |
 |
if the knee is affected U |
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است |
 |
 |
adds U |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
 |
 |
add U |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
 |
 |
adding U |
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر |
 |
 |
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . U |
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته |
 |
 |
bayed U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
baying U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
bays U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
bay U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
zones U |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
 |
 |
zone U |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
 |
 |
half U |
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند |
 |
 |
NetBIOS U |
استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود. |
 |
 |
board computer U |
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است |
 |
 |
biplane interference U |
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند |
 |
 |
v engine U |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند |
 |
 |
basics U |
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص |
 |
 |
basic U |
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص |
 |
 |
matrixes U |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
 |
 |
matrix U |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
 |
 |
tabbing U |
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
post implementation review U |
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است |
 |
 |
thread U |
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد |
 |
 |
threads U |
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد |
 |
 |
rulers U |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
 |
 |
ruler U |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
 |
 |
PPQN U |
قالب زمانی معروف که در استاندارد MIDI استفاده میشود |
 |
 |
leap frog test U |
استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند |
 |
 |
decimals U |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
rammed U |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
 |
 |
x engine U |
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند |
 |
 |
ram U |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
 |
 |
decimal U |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
rams U |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
 |
 |
shuttle U |
ماکو [وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.] |
 |
 |
at U |
استاندارد کامپیوتر شخصی IBM که از پردازنده تک بیتی استفاده میکند |
 |
 |
ST0 standard U |
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt |
 |
 |
oblique compartment U |
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد |
 |
 |
single U |
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند |
 |
 |
reed U |
شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.] |
 |
 |
overlays U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
overlay U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
overlaying U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
wraparound U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
worded U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
word wrap U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
word U |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
 |
 |
dot commands U |
نوعی شکل دهی که در ان یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت میکنداما تا زمان چاپ انها را به متن اعمال نمینماید |
 |
 |
multiprecision U |
استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد. |
 |
 |
fragmentation U |
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند |
 |
 |
cabled U |
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد |
 |
 |
compacts U |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
 |
 |
cable U |
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد |
 |
 |
compact U |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
 |
 |
compacted U |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
 |
 |
compacting U |
مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی |
 |
 |
bussed U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bussing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
busing U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
buses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
busses U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bused U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
bus U |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
 |
 |
basic U |
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند |
 |
 |
basics U |
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند |
 |
 |
dips U |
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند |
 |
 |
dip U |
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند |
 |
 |
delta clock U |
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته |
 |
 |
priest ridden U |
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان |
 |
 |
doubled U |
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر |
 |
 |
double U |
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر |
 |
 |
doubled up U |
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر |
 |
 |
Good grief! <idiom> U |
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود |
 |
 |
utilize U |
مورد استفاده قرار دادن |
 |
 |
utilising U |
مورد استفاده قرار دادن |
 |
 |
utilises U |
مورد استفاده قرار دادن |
 |
 |
utilizes U |
مورد استفاده قرار دادن |
 |
 |
utilised U |
مورد استفاده قرار دادن |
 |
 |
utilizing U |
مورد استفاده قرار دادن |
 |
 |
boolean operation U |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
 |
 |
addressing U |
مکان دهی به کلمه داده ذخیره شده در حافظه با استفاده از آدرس مطلق آن |
 |
 |
precision U |
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر |
 |
 |
logogriph U |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
 |
 |
card U |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
 |
 |
cards U |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
 |
 |
at U |
استاندارد باس IBM که برای انتقال بیتهای داده و اطلاعات آدرس از لبه متصل شونده استفاده میکند |
 |
 |
mobile warfare U |
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند |
 |
 |
boilerplate U |
قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار |
 |
 |
mouse U |
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد |
 |
 |
mouses U |
برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد |
 |
 |
density U |
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن |
 |
 |
densities U |
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن |
 |
 |
batteries U |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
 |
 |
battery U |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
 |
 |
plan range U |
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است |
 |
 |
utilizing U |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
 |
 |
utilises U |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
 |
 |
utilising U |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
 |
 |
utilised U |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
 |
 |
utilizes U |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
 |
 |
circulars U |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
 |
 |
circular U |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
 |
 |
fibre distributed data interface U |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است |
 |
 |
device U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
coordinated turn U |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
 |
 |
devices U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
electroplat U |
قرار دادن یک فلز بر روی سطح مواد با استفاده ازالکترولیز |
 |
 |
heddle rod U |
چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.] |
 |