Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
Other Matches
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
transport
U
حمل ونقل
transports
U
حمل ونقل
transportation
U
حمل ونقل
hauls
U
حمل ونقل
hauling
U
حمل ونقل
forwarding
U
حمل ونقل
transporting
U
حمل ونقل
transported
U
حمل ونقل
hauled
U
حمل ونقل
haul
U
حمل ونقل
conveying capacity
U
فرفیت حمل ونقل
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
portability
U
قابلت حمل ونقل
portable
U
قابل حمل ونقل
amphibious lift
U
حمل ونقل اب خاکی
carried
U
حمل ونقل کردن
carries
U
حمل ونقل کردن
carry
U
حمل ونقل کردن
cost of transport
U
قیمت حمل ونقل
transportable
U
قابل حمل ونقل
carrying
U
حمل ونقل کردن
air delivery
U
حمل ونقل از راه هوا
motor transport
U
حمل ونقل به وسیله خودرو
ammunition lift capability
U
فرفیت حمل ونقل مهمات
transport means
U
وسیله بارکشی یاحمل ونقل
cto
U
عامل حمل ونقل ترکیبی
mto
U
عامل حمل ونقل چند نوعه
toted
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
toting
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
lighterage
U
حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
totes
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
tote
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
gangplank
U
سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
pay load
U
اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
harbor master
U
مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
gangplanks
U
سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
unhandy
U
ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
jet star
U
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
dead weight
U
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
dead weights
U
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
bat money
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
haulage
U
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
users
U
متصدی ها
clerk
U
متصدی
clerks
U
متصدی
quartermaster
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
responsible
U
متصدی
operator
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
incumbent
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
in charge
U
متصدی
warden
U
متصدی
operators
U
متصدی
operator
U
متصدی
runners
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
user
U
متصدی
runner
U
متصدی
officer
U
مامور متصدی
officers
U
مامور متصدی
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
adman
U
متصدی اعلانات
operator command
U
فرمان متصدی
acting
U
کفیل متصدی
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
operator console
U
پیشانه متصدی
suppliers
U
متصدی ملزومات
supplier
U
متصدی ملزومات
ammunition handler
U
متصدی مهمات
machine operator
U
متصدی ماشین
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
chartulary
U
متصدی بایگانی
litter bearer
U
متصدی برانکارد
harbour master
U
متصدی بندر
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
curators
U
نگهبان متصدی
salespersons
U
متصدی فروش
receivers
U
متصدی دریافت
auctioneer
U
متصدی مزایده
auctioneer
U
متصدی حراج
auctioneers
U
متصدی مزایده
receiver
U
متصدی دریافت
auctioneers
U
متصدی حراج
ruling
U
رایج متصدی
yard man
U
متصدی محوطه
salespeople
U
متصدی فروش
salesperson
U
متصدی فروش
groundskeeper
U
متصدی زمین
operator
U
متصدی دستگاه
receptionist
U
متصدی پذیرش
operator
U
متصدی ماشین
operators
U
متصدی دستگاه
operators
U
متصدی ماشین
rulings
U
رایج متصدی
fitters
U
متصدی نصب
winch driver
U
متصدی دوار
radioman
U
متصدی بی سیم
signal man
U
متصدی علائم
fitter
U
متصدی نصب
radio operator
U
متصدی بی سیم
radarman
U
متصدی رادار
radar operator
U
متصدی رادار
radar man
U
متصدی رادار
curator
U
نگهبان متصدی
signalman
U
متصدی علائم
unattended
U
بدون متصدی
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
time keeper
U
متصدی اوقات
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
stoker
U
متصدی سوخت کوره
orchardman
U
متصدی باغ میوه
time keeper
U
متصدی اوقات کار
orchardist
U
متصدی باغ میوه
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
my p
U
متصدی پیش ازمن
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
heater
U
متصدی گرم کردن
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
biddy
U
متصدی نظافت خانه
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
heaters
U
متصدی گرم کردن
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
titular
U
متصدی دارای عنوانی
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
turf accountant
متصدی شرط بندی
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
fish warden
U
متصدی امور شیلات
carrier
U
متصدی حمل و نقل
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
data entry operator
U
متصدی داده دهی
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
carriers
U
متصدی حمل و نقل
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
fireman
U
متصدی اتش خانه موتور
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
pantler
U
متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
engineman
U
درجه دار متصدی موتور
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
aviarist
U
کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
pointers
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
pointer
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
clerk of the scale
U
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com