Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blur
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurring
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurs
U
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
CLUT
U
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
bleeds
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
bleed
U
1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
pantone matching system
U
روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
scan
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
images
U
نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
persistence
U
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
adumbrate
U
مبهم کردن
obfuscate
U
مبهم و تاریک کردن
obfuscation
U
مبهم و تاریک کردن
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
kernels
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernel
U
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
obscures
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscure
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscured
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscurest
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscurer
U
مبهم کردن گمنام کردن
obscuring
U
مبهم کردن گمنام کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
cropped
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops
U
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images
U
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
video
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats
U
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos
U
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
image
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images
U
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flickers
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered
U
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression
U
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
autos
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
auto
U
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
banding
U
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
refreshes
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refresh
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshed
U
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
portraiture
U
تصویر کردن
portraits
U
تصویر کردن
portrait
U
تصویر کردن
image
U
تصویر کردن
image erection
U
راست کردن تصویر
project
U
تصورکردن تصویر کردن
raster fill
U
پر کردن محل تصویر
projects
U
تصورکردن تصویر کردن
projected
U
تصورکردن تصویر کردن
image erection
U
درست کردن تصویر
spectral colours
U
رنگهای طیف
primary colours
U
رنگهای اصلی
coal tar dyes
U
رنگهای قطرانی
color antagonists
U
رنگهای متضاد
metallic paints
U
رنگهای فلزی
spectral colours
U
رنگهای طیفی
saturated colour
U
رنگهای روشن
hard colors
U
رنگهای سنگین
scumble
U
رنگهای نقاشی
primary colors
U
رنگهای اصلی
prism
U
رنگهای شوشه
primary colors
U
رنگهای نخستین
vat dyes
U
رنگهای خمرهای
complementary colors
U
رنگهای مکمل
chromatic colors
U
رنگهای فامی
prisms
U
رنگهای شوشه
dye vat
U
رنگهای خمرهای
principal colors
U
رنگهای اصلی
fundamental colors
U
رنگهای اصلی
variegated colours
U
رنگهای گوناگون
tracings
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing
U
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
zooming
U
بزرگ و کوچک کردن تصویر
the prismatic colours
U
رنگهای هفتگانه شوسه
heterochromatic
U
دارای رنگهای مختلف
ready mixed paints
U
رنگهای مخلوط اماده
metamers
U
رنگهای همسان نما
homochromatic
U
دارای رنگهای مشابه
varicolored
U
دارای رنگهای متغیر
pyronine
U
رنگهای قلیایی زرد
pastel shades
U
سایه رنگهای خفیف
heterochromous
U
دارای رنگهای گوناگون
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
varied
U
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
spectrum
U
رنگهای مریی درطیف بین
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
pavonazzo
U
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
pastel
<adj.>
U
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
I dislike dull colors .
U
رنگهای مات را دوست ندارم
opaque
U
مبهم
veiled
U
مبهم
misty
U
مبهم
obscured
U
مبهم
obscures
U
مبهم
obscure
U
مبهم
involute
U
مبهم
ambiguous
U
مبهم
dusky
U
مبهم
obscurest
U
مبهم
obscurer
U
مبهم
forked
U
مبهم
enigmatic
U
مبهم
esoteric
U
مبهم
enigmatical
U
مبهم
nebular
U
مبهم
vaguer
U
مبهم
vague
U
مبهم
vaguest
U
مبهم
irrational
U
مبهم
hazier
U
مبهم
amphibolic
U
مبهم
slurry
U
مبهم
nubilous
U
مبهم
haziest
U
مبهم
dims
U
مبهم
imprecise
U
مبهم
obscuring
U
مبهم
mysterious
U
مبهم
dim
U
مبهم
dimmed
U
مبهم
hazy
U
مبهم
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
kinemacolour
U
سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
obscurest
U
مبهم نامفهوم
obscurer
U
مبهم نامفهوم
obscures
U
مبهم نامفهوم
unequivocal
U
غیر مبهم
ambiguous figure
U
شکل مبهم
ambiguous language
U
زبان مبهم
obscured
U
مبهم نامفهوم
pronominal adjective
U
صفت مبهم
vaguely
U
بطور مبهم
obscure
U
مبهم نامفهوم
involved
U
مبهم گرفتار
incidental
U
غیر مبهم
oracles
U
پاسخ مبهم
unequivocally
U
غیر مبهم
oracle
U
پاسخ مبهم
ambiguously
U
بطور مبهم
obscuring
U
مبهم نامفهوم
rectification
U
تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
raster scan
U
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image dissector tube
U
لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
collages
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collage
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
ambiguous grammar
U
دستور زبان مبهم
obscurantism
U
سبک نگارش مبهم
hazily
U
بطور تیره و مبهم
enigma
U
رمز بیان مبهم
enigmas
U
رمز بیان مبهم
left handedly
U
بطورمشکوک یا مبهم یا دوپهلو
focusing
U
واضح کردن تصویر تار شده روی صفحه نمایش
palettes
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palette
U
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
cameo
U
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
identities
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identity
U
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
cameos
U
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
oracularly
U
بطور سر بسته یا مبهم ازغیب
image formation
U
تولید تصویر تصویر
picture
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictures
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictured
U
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
ambiguity
U
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
ambiguities
U
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
blurred black ground
U
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
elastic banding
U
روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
shadowmask
U
صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
patterns
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
aperture mask
U
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com