English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (9294 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bleed U خون امدن از
bleed U خون جاری شدن از
bleed U خون گرفتن از
bleed U خون ریختن
bleed U اخاذی کردن
bleed U فرار کردن یک سیال
bleed U رنگ پس دادن
bleed U 1-خط چاپ که از لبه کاغذی بیرون می زند 2-صفحه تصویر رنگی که بد تنظیم شده باشد و رنگهای پیکسل ها کم رنگ باشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to bleed somebody U خون کسی را مکیدن [اصطلاح مجازی]
to bleed somebody U از کسی خون گرفتن
to bleed to death U ازبسیاری خون امدن مردن
to bleed for one's country U برای میهن خود خون دادن
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
bleed air U هوای کمپرس شده
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com