English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
earth stopper U مامور بستن سوراخهای روباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
rading party U قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
delegated U مامور فرستاده مامور کردن
delegate U مامور فرستاده مامور کردن
delegating U مامور فرستاده مامور کردن
delegates U مامور فرستاده مامور کردن
edge perforated U با سوراخهای لبهای
ice fishing U ماهیگیری از سوراخهای یخ
code holes U سوراخهای رمز
feed holes U سوراخهای پیشبر
infltrate U از سوراخهای صافی گذراندن
sprocket holes U سوراخهای چرخ دندهای
pitches U زاویه سوراخهای گوی بولینگ
lightening hole U سوراخهای کاهش وزن ناو
pitch U زاویه سوراخهای گوی بولینگ
rivet pitch U فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
fox brush U دم روباه
foxing U روباه
foxes U روباه
fox U روباه
blue fox U سگ روباه
dog fox U روباه
foxtail U دم روباه
arctic fox U سگ روباه
reynard U روباه
foxy U روباه صفت
foxier U روباه صفت
How did you make out? Did you succeed or fail? U شیری یا روباه ؟
kennel U لانه روباه
vulpine U روباه صفت
foxhole U سوراخ روباه
foxholes U سوراخ روباه
kennels U لانه روباه
foxiest U روباه صفت
guile U روباه صفتی
yoicks U صید روباه
scoria U روباه سربار
pit U حفره روباه
hanky panky U روباه بازی
pits U حفره روباه
hanky-panky U روباه بازی
vixens U روباه ماده
vixen U روباه ماده
bye hole U سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
foxhunt U شکار روباه باتازی
fox hole U سنگر حفره روباه
cub hunting U شکار بچه روباه
silver fox U روباه نقره فام
vixenish U شبیه روباه ماده
feeds U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
card U کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
cards U کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
feed U سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
overpunching U تغییر داده روی نوار کاغذ با ایجاد سوراخهای اضافی
speculum U اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
master of U سرپرست گروه شکار روباه
to be like a fox <idiom> U مثل روباه حیله گر بودن
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
brushes U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
tallyho U صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brush U دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> U به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
perforations U خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> U روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
Chad U محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
cards U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
punched U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
seeped U از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seep U از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeps U از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeping U از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
SMT U روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند
sprocket feed U محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
DOR U سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
functionary U مامور
official U مامور
officers U مامور
bedel U مامور
officer U مامور
agents U مامور
commissionaires U مامور
commissionaire U مامور
functionery U مامور
functionaries U مامور
ranksman U مامور صف
appointed U مامور
missionaries U مامور
commissioners U مامور
bedell U مامور
agent U مامور
commissioner U مامور
missionary U مامور
pursuivant U مامور
pteropus U شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
appoints U مامور کردن
appoint U مامور کردن
envoys U فرستاده مامور
High Commissioner U مامور عالیرتبه
lictor U مامور اجرا
purchasing officer U مامور خرید
communicants U مامور ابلاغ
hangman U مامور اعدام
envoys U مامور نماینده
envoy U فرستاده مامور
envoy U مامور نماینده
bailiff U مامور اجرا
bailiffs U مامور اجرا
pointsman U مامور راهنمائی
on sentry U مامور نگهبانی
hangmen U مامور اعدام
High Commissioners U مامور عالیرتبه
bureaucrat U مامور اداری
customs appraisor U مامور گمرک
sergeants U مامور اجرا
sergeant U مامور اجرا
policemen U مامور پلیس
inquisitors U مامور تحقیق
inquisitor U مامور تحقیق
investigators U مامور تحقیق
policeman U مامور پلیس
custom assersor U مامور گمرک
counterspy U مامور ضد جاسوسی
assignee U نماینده مامور
attackman U مامور حمله
scouted U مامور اکتشاف
bumbailiff U مامور اجرا
scout U مامور اکتشاف
communicant U مامور ابلاغ
consular officer U مامور کنسولی
customs officer U مامور گمرک
diplomatic agent U مامور سیاسی
emissaries U مامور سری
executors U مامور اجرا
executor U مامور اجرا
he was ordered to europe U او مامور اروپا شد
bureaucrats U مامور اداری
emissaries U مامور مخفی
emissary U مامور سری
diplomatic officer U مامور سیاسی
investigator U مامور تحقیق
envoi U مامور نماینده
executive bailiff U مامور اجرا
officers U مامور متصدی
officer U مامور متصدی
file clerk U مامور بایگانی
emissary U مامور مخفی
scouts U مامور اکتشاف
executioner U مامور اعدام
paymaster U مامور پرداخت
sergeant at arms U مامور اجرا
paymasters U مامور پرداخت
send on duty U مامور کردن
mole U مامور مخفی
defector in place U مامور مخفی
probation officer U مامور نافر
probation officers U مامور نافر
tollman U مامور نواقل
censored U مامور سانسور
typographer U مامور چاپخانه
secret agent U مامور مخفی
secret agents U مامور مخفی
waggoner U مامور واگن
executioners U مامور اعدام
police officers U مامور پلیس
police officer U مامور پلیس
revenuer U مامور مالیاتی
censor U مامور سانسور
censors U مامور سانسور
auditor U مامور رسیدگی
censoring U مامور سانسور
auditors U مامور رسیدگی
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com