Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
calculating machine
U
ماشین محاسبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
slide rules
U
خط کش محاسبه
computations
U
محاسبه
computation
U
محاسبه
computing
U
محاسبه
calculation
U
محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
prediction
U
محاسبه
analysis
U
محاسبه
predictions
U
محاسبه
design load
U
بارمبنای محاسبه
accounting price
U
قیمت محاسبه
recalculation
U
تجدید محاسبه
double counting
U
محاسبه مضاعف
computable
U
محاسبه پذیر
computability
U
قابلیت محاسبه
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
unit of account
U
واحد محاسبه
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
computational
U
اشتباه در محاسبه
account
U
محاسبه نمودن
predicted
U
محاسبه شده
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
computational
U
مربوط به یک محاسبه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
design
U
طرح و محاسبه
cam calculation
U
محاسبه کرو
calk
U
محاسبه کردن
calculation sheet
U
برگ محاسبه
designs
U
طرح و محاسبه
approximations
U
محاسبه ملایم
approximation
U
محاسبه ملایم
computed
U
محاسبه کردن
computes
U
محاسبه کردن
compute
U
محاسبه کردن
computation
U
نتیجه محاسبه
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
computations
U
نتیجه محاسبه
calculated field
U
فیلد محاسبه
calculating factor
U
ضریب محاسبه
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
natural recalculation
U
محاسبه مجدد طبیعی
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
evaluating
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
computed price
U
قیمت محاسبه شده
evaluates
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
integral calculus
U
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration factor
U
ضریب محاسبه جیره
tallies
U
محاسبه چوب خط زدن
calculated altitude
U
ارتفاع محاسبه شده
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
tallying
U
محاسبه چوب خط زدن
load adjuster
U
خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
tallied
U
محاسبه چوب خط زدن
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
automatic recalculation
U
محاسبه مجدد خودکار
optimal recalculation
U
محاسبه مجدد بهینه
manual recalculation
U
محاسبه مجدد دستی
row wise recalculation
U
محاسبه مجدد سطری
recalculation method
U
روش محاسبه عدد
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
computing
U
سرعت محاسبه یک کامپیوتر
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
predicted
U
از قبل محاسبه شده
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
computable function
U
تابع محاسبه پذیر
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
design for flexture and shear
U
طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
date of acquisition
از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
algorithm
U
محاسبه عددی حساب رقومی
algorithms
U
محاسبه عددی حساب رقومی
evaluation
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluations
U
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
long run period
U
دوران محاسبه بلند مدت
compute
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration cycle
U
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
computes
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
computed
U
انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
measure
U
روش محاسبه اندازه یا کمیت
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
strategically
<adv.>
U
طرح ریزی
[محاسبه]
شده
boxes
U
مربع روی ورقه محاسبه
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
box
U
مربع روی ورقه محاسبه
interpolations
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
scaling law
U
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
basket purchase
U
خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolation
U
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
margin
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
margins
U
تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
reboot
U
بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
unary operation
U
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
expansion
U
افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unliquidated damages
U
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
fits
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
fit
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
relative
U
پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
brake mean effective pressure
U
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
fittest
U
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
arithmetic logic unit
U
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backwards
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
interference
U
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
parallelling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
paralleling
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
U
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
DX
U
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
alu
U
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
calculate
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculates
U
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
processor bound
U
اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
number cruncher
U
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
tweening
U
محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
paged address
U
آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
fallout prediction
U
محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
background
U
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
backgrounds
U
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
trend line
U
یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
predictions
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com