English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roseola U لکههای سرخ بدن که نشانه سیفیلیس است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
syphilis U سیفیلیس
lues U کوفت سیفیلیس
wassermann reaction U ازمایش سرم خون برای تشخیص وجودمیکروب سیفیلیس در بدن
rorschach inkblot test U ازمون لکههای جوهررورشاخ
holtzman inkblot technique U شیوه لکههای هولتسمان
inkblot test U ازمون لکههای جوهر
purpura U لکههای خونریزی زیرپوست
xanthoma U وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
water sky U لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
omens U نشانه
trace U نشانه
tokens U نشانه
cursor U نشانه گر
traces U نشانه
traced U نشانه
one address U با یک نشانه
symbol U نشانه
presaging U نشانه
presages U نشانه
presaged U نشانه
portents U نشانه
portent U نشانه
cues U نشانه
cue U نشانه
symptomless U بی نشانه
signalled U نشانه
signaled U نشانه
mark U نشانه
signal U نشانه
marks U نشانه
icon U نشانه
icons U نشانه
ikons U نشانه
sacrament U نشانه
presage U نشانه
sacraments U نشانه
attribute U نشانه
reminiscences U نشانه
omen U نشانه
bench mark U نشانه
indications U نشانه ها
emblem U نشانه
emblems U نشانه
markers U نشانه
marker U نشانه
symptoms U نشانه
attributes U نشانه
attributing U نشانه
reminiscence U نشانه
emblematic U نشانه
cursors U نشانه گر
indicative U نشانه
symptom U نشانه
token U نشانه
proof of laziness U نشانه تنبلی
cairns U سنگ نشانه
vetoes U نشانه مخالفت
vetoed U نشانه مخالفت
cairn U سنگ نشانه
veto U نشانه مخالفت
aims U نشانه گرفتن .
symptomatology U نشانه شناسی
vetoing U نشانه مخالفت
aimed U نشانه گرفتن .
indicator U علامت خط نشانه
allegory U نشانه علامت
token passing U گذراندن نشانه
aim U نشانه گرفتن .
marksman U نشانه گیر
marksmen U نشانه گیر
allegories U نشانه علامت
sem U نشانه شناسی
target U تیر نشانه
emblematical U حاوی نشانه
proof U نشانه مدرک
proofs U نشانه مدرک
code U نشانه قراردادی
asterisk U 1-نشانه گرافیکی
asterisks U 1-نشانه گرافیکی
badge reader U نشانه خوان
indicium U نشانه ویژه
cockshot U نشانه روی
cockshy U نشانه روی
go ahead U نشانه ترقی
cue learning U نشانه اموزی
dan buoy U بویه نشانه
frequency mark U نشانه فرکانس
direction peg U میخ نشانه
symptomatic U نشانه بیماری
merit badge U نشانه هنر
minimal cue U نشانه کمینه
targeted U تیر نشانه
targeting U تیر نشانه
targets U تیر نشانه
targetted U تیر نشانه
targetting U تیر نشانه
bode U نشانه بودن
prodrome U پیش نشانه
bench mark U نشانه مبنا
pivot point U نقطه نشانه
sighting U نشانه رفتن
sightings U نشانه رفتن
level U نشانه گرفتن
leveled U نشانه گرفتن
levelled U نشانه گرفتن
levels U نشانه گرفتن
discriminandum U نشانه افتراق
markers U علامت نشانه
signal U علامت نشانه
aiming U نشانه روی
signalled U علامت نشانه
line of sight U خط نشانه روی
signaled U علامت نشانه
typology U نشانه شناسی
indication U اشعار نشانه
trained U نشانه رفتن
train U نشانه رفتن
traffic signal U نشانه روشن
marker U علامت نشانه
trains U نشانه رفتن
reciprocal laying U نشانه روی متقابله
aiming stake U دستک نشانه روی
homage U نشانه ی تکریم و وفاداری
sighting device U وسیله نشانه روی
semicolon U نشانه چاپ شده
impresa U نشانه جمله شعاری
point U نشانه روی کردن
pavement marking U نشانه گذاری راه
sight scale U طبله نشانه روی
sight scale U مقیاس نشانه روی
caduceus U نشانه علم پزشکی
carried U نشانه وقوع وام
mark U علامت نشانه هدف
peep sight U دریچه نشانه روی
sights U دوربین نشانه روی
sights U الت نشانه روی
sight U دوربین نشانه روی
sight U الت نشانه روی
sighting U نشانه روی کردن
extending U گرافیک و نشانه ها است
sightings U نشانه روی کردن
carries U نشانه وقوع وام
carry U نشانه وقوع وام
extend U گرافیک و نشانه ها است
carrying U نشانه وقوع وام
road marking U نشانه گذاری راه
marks U نشانه کردن حریف
marks U علامت نشانه هدف
mark U نشانه کردن حریف
extends U گرافیک و نشانه ها است
kentish fire U که نشانه نفاق ..باشد
crossbones U نشانه مرگ وخطر
toxic symptom U نشانه زهراگینی یامسمومیت
it is an indication of lazines U نشانه تنبلی است
gunners U نشانه رو توپ ساز
gunner U نشانه رو توپ ساز
fine sight U تنظیم خط نشانه دقیق
directing point U نقطه نشانه روی
it is indicative of bad luck U نشانه بدبختی است
plotted U نشانه میان چهارراه
plots U نشانه میان چهارراه
plot U نشانه میان چهارراه
k U نشانه بیان یک هزار
hallmark U انگ نشانه عیار
hallmarks U انگ نشانه عیار
traffic sign U تابلو نشانه گذاری
leading point U نقطه نشانه روی
gun sight U دستگاه نشانه روی
traffic sign U لوحه نشانه گذاری
token ring network U شبکه نشانه حلقهای
negative voice U منع نشانه مخالفت
to present arms U نشانه روی کردن
aiming light U چراغ نشانه روی
aiming post U شاخصهای نشانه روی
it bobes evil U نشانه بدی است
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
term symbol U نشانه جمله طیفی
refer U نشانه روی به نقطه نشانی
lays U نشانه رفتن قرار دادن
backspace U حرکت نشانه گر یک واحد به چپ یا عقب
caret U نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
peep sight U درجه نشانه روی دیدگاه
marksman U نشانه گیر [ارتش و ورزش]
lay U نشانه رفتن قرار دادن
point bland U تیراندازی بدون نشانه روی
referred U نشانه روی به نقطه نشانی
refers U نشانه روی به نقطه نشانی
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
palms U نخل خرما نشانه پیروزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com