English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forward edge of battle area U لبه جلویی منطقه نبرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
area of war U منطقه نبرد
battle map U نقشه منطقه نبرد
illumination plan U طرح روشن کردن منطقه نبرد
preventive war U نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
wager of battle U نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
headmost U جلویی
front end U سر جلویی
foretop U بام جلویی
front door [of house] U در جلویی [ساختمان]
forestay U بکسل جلویی
advanced U جلویی مقدم
forward station U پاسگاه جلویی
entrance door U در جلویی [ساختمان]
advance section U قسمت جلویی
front view U نمای جلویی
entrance U در جلویی [ساختمان]
entry door U در جلویی [ساختمان]
telencephalon U قسمت جلویی مغزجنین
luff U لبه جلویی بادبان
lapped U رسیدن به حریف جلویی
lap U رسیدن به حریف جلویی
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
The car in front is obstructintg us. U اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
scratch spin U چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
one toe spin U چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
tack U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking U تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe rake U تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
toe pick U تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
battling U نبرد
battled U نبرد
battle U نبرد
action U نبرد
fights U نبرد
fight U نبرد
set-tos U نبرد
set-to U نبرد
set to U نبرد
combats U نبرد
combating U نبرد
combated U نبرد
combat U نبرد
actions U نبرد
battles U نبرد
struggle U نبرد
struggles U نبرد
struggling U نبرد
struggled U نبرد
campaigned U نبرد
campaigns U نبرد
campaign U نبرد
passage of arms U نبرد
campaigning U نبرد
frays U نبرد نزاع
militate U نبرد کردن
militated U نبرد کردن
militates U نبرد کردن
land combat U نبرد در ساحل
position warfare U نبرد موضعی
militating U نبرد کردن
preventive war U نبرد دفاعی
campaigned U صحنه نبرد
naval campaign U نبرد دریایی
campaigning U صحنه نبرد
campaign U صحنه نبرد
list U میدان نبرد
in a U مشغول نبرد
fray U نبرد نزاع
infighting U نبرد در فاصله کم
campaigns U صحنه نبرد
infighting U نبرد نزدیک
battleships U نبرد ناو
battling U نبرد کردن
passage at arms U نبرد مواقعه
warm corner U نبرد سخت
battle ship U نبرد ناو
battleship U نبرد ناو
war cry U عربده نبرد
battle position U موضع نبرد
battle group U گروه نبرد
battlefields U میدان نبرد
battlefield U میدان نبرد
frayed U نبرد نزاع
conflicts U کشمکش نبرد
conflicted U کشمکش نبرد
battle U نبرد کردن
conflict U کشمکش نبرد
battled U نبرد کردن
battles U نبرد کردن
land combat U نبرد زمینی
toe point U پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
The scen of a bloody (great) battle. U صحنه نبرد خونین
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
out of action U از نبرد خارج شده
protracted war U استراتژی نبرد طولانی
forward echelon U رده جلوی نبرد
dog fight U نبرد جنگندههای هوایی
She achieved nothing . U کاری از پیش نبرد
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
campaign U رزم [نبرد] [مبارزه] [مسابقه]
campaigns U رزم نبرد کردن جنگیدن
battlefield evacuation U اخراجات پزشکی از میدان نبرد
campaign U رزم نبرد کردن جنگیدن
it wasdone in no time U اینکار چندان وقتی نبرد
campaigning U رزم نبرد کردن جنگیدن
war strenght U قدرت نبرد نیروی جنگی
campaigned U رزم نبرد کردن جنگیدن
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
single combat U اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
tucks U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tuck U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
nose ribs U تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
supremacy U برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
speedy cut U اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
wire head U قسمت مقصد سیم کشی ایستگاه جلویی سیم کشی
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
combating U نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat U نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combats U نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combated U نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
area U منطقه
separation zone U منطقه حد
regions U منطقه
zone U منطقه
region U منطقه
areas U منطقه
sector U منطقه
belt U منطقه
belts U منطقه
shingles U منطقه
locale U منطقه
locales U منطقه
district U منطقه
territories U منطقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com