Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
on
U
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer
U
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team
U
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
combat orders
U
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
combat air patrol
U
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
reservoirs
U
تانک
antiarmor
U
ضد تانک
tanker
U
تانک
tankers
U
تانک
reservoir
U
تانک
water tower
U
تانک اب
water towers
U
تانک اب
bazooka
U
ضد تانک
anti-tank
U
ضد تانک
panzer
U
تانک
antitank
U
ضد تانک
tank
U
تانک
bazookas
U
ضد تانک
stalled tank
U
تانک ایستاده
main battle tank
U
تانک اصلی
tank destroyer
U
توپ ضد تانک
tank deck
U
شاسی تانک
antitank obstacle
U
مانع ضد تانک
flail tank
U
تانک ضد مین
antitank artillery
U
توپخانه ضد تانک
amphibious tank
U
تانک اب خاکی
caterpillar tracks
U
وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
intermediate frequency tank circuit
U
مدار تانک
drop tank
U
تانک موقت
control vehicle
U
تانک نافم حرکت
armor group
U
گروه زره تانک
bulkhead
U
دهلیزداخلی دهلیز تانک
antitank launcher
U
موشک انداز ضد تانک
fuel tank vent
U
هواکش تانک سوخت
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
hull defilade
U
سنگر گرفتن تانک
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
bulkheads
U
دهلیزداخلی دهلیز تانک
skirting armor
U
زره دامنه تانک
stalled tank
U
تانک از کار افتاده
turrets
U
برجک توپ یا تانک
turret
U
برجک توپ یا تانک
tankage
U
گنجایش تانک یا مخزن
track tension
U
تنظیم شنی تانک
decks
U
سکوی جلوی تانک
decked
U
سکوی جلوی تانک
deck
U
سکوی جلوی تانک
flail tank
U
تانک غلطک دار ضد مین
high explosive antitank
U
گلوله سوختار شدید ضد تانک
scorpion
U
نوعی تانک سبک شناسایی
scorpions
U
نوعی تانک سبک شناسایی
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
intercoms
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
whippets
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
hulls
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hull
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
whippet
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
intercom
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
compass course
U
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
ullage
U
حجم بالای سطح مایع تانک
secondary armament
U
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
knock down
U
زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
scorpion
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
scorpions
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
main armament
U
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
hull down
U
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
gunnery
U
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
haul defilade
U
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
sprocket
U
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
integral tank
U
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
backmost
U
پس ترین
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
biocidal action
U
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
epics
U
رزمی
epic
U
رزمی
combats
U
رزمی
combating
U
رزمی
epical
U
رزمی
combated
U
رزمی
combat
U
رزمی
rearmost
U
عقب ترین
lattermost
U
پست ترین
drier
U
: خشک ترین
bottommost
U
پایین ترین
backmost
U
عقب ترین
undermost
U
زیر ترین
best
U
عظیم ترین
foremost
U
پیش ترین
undermost
U
پایین ترین
lattermost
U
عقب ترین
hindmost
U
عقب ترین
arrant
U
بدنام ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
nethermost
U
پست ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
midmost
U
میان ترین
proto
U
مهم ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
topmost
U
اعلی ترین
driest
U
خشک ترین
aftmost
U
عقب ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
rightmost
U
راست ترین
middlemost
U
میان ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
eldest
U
مسن ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
lowest
U
پایین ترین
meritorious
U
شایسته ترین
lowermost
U
پایین ترین
westernmost
U
غربی ترین
lower most
U
پایین ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
downmost
U
پایین ترین
combat duty
U
ماموریت رزمی
combatdrill
U
تمرین رزمی
field officer
U
افسر رزمی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
combat development
U
توسعه رزمی
combat troops
U
عدههای رزمی
combat formation
U
ارایش رزمی
combat duty
U
امور رزمی
combat forces
U
نیروهای رزمی
field grade
U
رده رزمی
combat exercise
U
تمرین رزمی
field gun
U
توپ رزمی
field manual
U
دستور رزمی
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
combat engineer
U
مهندسی رزمی
field exercise
U
تمرین رزمی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
combat outpost
U
پاسدار رزمی
combat support
U
پشتیبانی رزمی
combat patrol
U
گشتی رزمی
combat proficiency
U
شایستگی رزمی
fighting patrol
U
گشتی رزمی
field army
U
ارتش رزمی
combat power
U
قدرت رزمی
combat ration
U
جیره رزمی
combat vehicle
U
خودروی رزمی
combat jump
U
پرش رزمی
combat trains
U
بنه رزمی
combat team
U
تیم رزمی
field duty
U
ماموریت رزمی
field duty
U
خدمات رزمی
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
combat readiness
U
امادگی رزمی
field commands
U
قسمتهای رزمی
field commands
U
یکانهای رزمی
combat proficiency
U
مهارت رزمی
service ammunition
U
مهمات رزمی
damage
U
ضایعات رزمی
field glasses
U
عینک رزمی
non-combatants
U
غیر رزمی
non-combatant
U
غیر رزمی
non combatant
U
غیر رزمی
readiness
U
امادگی رزمی
task organization
U
سازمان رزمی
tactical support
U
پشتیبانی رزمی
tactical missile
U
موشک رزمی
strength
U
استعداد رزمی
group
U
گروه رزمی
groups
U
گروه رزمی
combatcommand
U
یکان رزمی
nonbattle
U
غیر رزمی
operational route
U
جاده رزمی
strengths
U
استعداد رزمی
heroic verse
U
شعر رزمی
martial arts
U
ورزشهای رزمی
field type
U
نوع رزمی
combat , echelon
U
رده رزمی
combat , echelon
U
یکان رزمی
combat , elements
U
عناصر رزمی
combat , elements
U
یکانهای رزمی
combat arms
U
رسته رزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com