English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8693 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sweet spot U قسمت مرکزی راکت یا چوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
wood shot U ضربه با قسمت چوبی راکت
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
downtown U قسمت مرکزی شهر
high asia U قسمت بلند و مرکزی امریکا
crom U قسمت مجتمع اکثر تراشههای واحدپردازش مرکزی
slovak U نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
face U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
faces U قسمت جلو شی ء رویه راکت قسمتی از چوب هاکی که با گوی تماس داردشیب صاف جلو موج
cpu time U مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
headquarters U شعبه مرکزی اداره مرکزی
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
rocket U راکت
gut U زه راکت
guts U زه راکت
gutting U زه راکت
rocketed U راکت
rockets U راکت
rocketing U راکت
racquet U راکت
racket U راکت
racquets U راکت
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
rocket engine U موتور راکت
rocket sonde U راکت هواشناسی
ideal rocket U راکت ایده ال
rocket thrust U تراست راکت
ion rocket U راکت یونی
ramrocket engine U موتور رم راکت
breeder rocket U راکت زاینده
rocket motor U موتور راکت
rocket fuel U سوخت راکت
racquet U راکت تنیس
asroc U راکت ضد زیردریایی
racquets U راکت تنیس
archers U راکت صوتی
racket U راکت تنیس
archer U راکت صوتی
fire U پرتاب راکت
hybrid rocket U راکت مختلط
fired U پرتاب راکت
fires U پرتاب راکت
backhands U ضربه با پشت راکت
backhand U ضربه با پشت راکت
forehands U ضربه با روی راکت
liquid rocket U راکت سوخت مایع
forehand U ضربه با روی راکت
press U قاب راکت تنیس
breeder rocket U راکت سوخت ساز
paddling U راکت پینگ پنگ
paddles U راکت پینگ پنگ
paddled U راکت پینگ پنگ
paddle U راکت پینگ پنگ
presses U قاب راکت تنیس
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
tennis grip U طرز گرفتن راکت تنیس
aerobee U نوعی راکت تجسسی دریایی
aeolus U نوعی راکت صوتی دریایی
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
swing U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
burns U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
swings U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
burn U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
sponged U لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
backhand U باپشت راکت ضربت وارد کردن
backhands U باپشت راکت ضربت وارد کردن
sponging U لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
sponge U لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
squash rackets U یکجو رتوپ بازی که ماننداست به راکت
tetherball U نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
nose cone U دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
gate U فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gates U فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
turborocket U ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
backswing U تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
plug nozzle U نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
hot test U تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
opened U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
rocket U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
rocketing U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
opens U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
charactristic lenght U نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
omni axial nozzle U نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
control rocket U راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
turbopump U پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cores U مرکزی
cl U خط مرکزی
central pumping station U مرکزی
centrical U مرکزی
focal U مرکزی
focal line U خط مرکزی
central U مرکزی
centerline U خط مرکزی
centre pocket U مرکزی
axial U مرکزی
core U مرکزی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
central focusing wheel U چرخهزوم مرکزی
head office U دفتر مرکزی
head office U اداره مرکزی
central canal U مجرای مرکزی
centralists U مرکزی نگر
central city U شهر مرکزی
central control desk U میزفرمان مرکزی
fovea centralis U فرورفتگی مرکزی
fore and aft center line U خط مرکزی سراسری
central bank U بانک مرکزی
holding company U شرکت مرکزی
central heating U گرمایش مرکزی
axial pressure U فشار مرکزی
concourse U تالار مرکزی
centralized plan U پلان مرکزی
boost coil U کوئل مرکزی
center U گروه مرکزی
mainframe U پردازنده مرکزی
nucleus U لب هسته مرکزی
nuclei U لب هسته مرکزی
mainframes U پردازنده مرکزی
center base U میدان مرکزی
center distance U فاصله مرکزی
directrix U خط تیر مرکزی
centralist U مرکزی نگر
central terminal U پایانه مرکزی
central processor U پردازنده مرکزی
central processing unit U واحدپردازنده مرکزی
central U کامپیوتر مرکزی
central U تلفن چی مرکزی
central station U نیروگاه مرکزی
centripetal U جانب مرکزی
central position U وضعیت مرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
eccentricities U برون مرکزی
eccentricity U برون مرکزی
centralism U مرکزی نگری
three centred curve U منحنی سه مرکزی
central site U سایت مرکزی
central processor U پردازشگر مرکزی
centrum U جسم مرکزی
centrosymmetric U متقارن مرکزی
three center bonding U پیوند سه مرکزی
central heating U حرارت مرکزی
central office U دفتر مرکزی
centrically U بطور مرکزی
central head U فشار مرکزی
central sulcus U شیار مرکزی
central fissure U شیار مرکزی
spherical angle U زاویه مرکزی
state government U دولت مرکزی
centre game U بازی مرکزی
central gyrus U شکنج مرکزی
central load U بار مرکزی
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
central convolution U شکنج مرکزی
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1آنتن مرکزی
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com