Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
print
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
printed
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
prints
U
قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impacts
U
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact
U
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
alphabetize
U
قرار دادن به ترتیب حروف الفبا
print
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
centered
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centred
U
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
tractor feed
U
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
spacing
U
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
friction feed
U
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
sheets
U
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheet
U
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
friction feed
U
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
mark
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
marks
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
electrostatic
U
مین شکل حرف و...و استفاده از جوهر با بار مخالف که در صورت ... به کاغذ می چسبد
prints
U
حروف جوهری روی کاغذ
printed
U
حروف جوهری روی کاغذ
print
U
حروف جوهری روی کاغذ
toner
U
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
shift key
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
chains
U
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
ascii
U
حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
chain
U
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
band printer
U
چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
ascender
U
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
barrel printer
U
نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
ribbon
U
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
ribbons
U
میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
cut
U
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts
U
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
spark printer
U
چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
lasers
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
laser
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
sprocket feed
U
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
righting
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
right
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
flatbed
U
ماشین چاپ یا اسکن که کاغذ یا تصویر را در یک سطح صاف در حین پردازش قرار میدهد
electrosensitive
U
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
overlay
U
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays
U
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying
U
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
square away
U
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
printhead
U
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
printwheel
U
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
papering
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
slew
U
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
papered
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
readout
U
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
U
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
U
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
identifier
U
مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
dot matrix
U
روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separated
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
sets
U
قرار دادن
posit
U
قرار دادن
row
U
قرار دادن
rowed
U
قرار دادن
lay
U
قرار دادن
lodged
U
قرار دادن
lodges
U
قرار دادن
make
U
قرار دادن
settle
U
قرار دادن
lodge
U
قرار دادن
puts
U
قرار دادن
putting
U
قرار دادن
put
U
قرار دادن
settles
U
قرار دادن
individuate
U
تک قرار دادن
locate
U
قرار دادن
set
U
قرار دادن
setting up
U
قرار دادن
rows
U
قرار دادن
makes
U
قرار دادن
relative location
U
قرار دادن
superpose
U
قرار دادن
parks
U
قرار دادن
parked
U
قرار دادن
park
U
قرار دادن
underexpose
U
قرار دادن
packs
U
قرار دادن
pack
U
قرار دادن
placement
U
قرار دادن
located
U
قرار دادن
locates
U
قرار دادن
locating
U
قرار دادن
placements
U
قرار دادن
lays
U
قرار دادن
inferior figures
U
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
binds
U
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
bind
U
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
routing indicator
U
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
prefers
U
جلو قرار دادن
laminate
U
رویهم قرار دادن
doubts
U
موردتردید قرار دادن
doubting
U
موردتردید قرار دادن
doubted
U
موردتردید قرار دادن
doubt
U
موردتردید قرار دادن
lead by the nose
U
الت قرار دادن
preferring
U
جلو قرار دادن
prefer
U
جلو قرار دادن
side
U
در یکسو قرار دادن
sides
U
در یکسو قرار دادن
models
U
نمونه قرار دادن
modelled
U
نمونه قرار دادن
model
U
نمونه قرار دادن
enfilade
U
روبروی هم قرار دادن
emplace
U
در محلی قرار دادن
lap
U
رویهم قرار دادن
colocate
U
درمجاورت هم قرار دادن
colocate
U
در مجاور هم قرار دادن
collimate
U
موازی قرار دادن
include
U
قرار دادن شمردن
includes
U
قرار دادن شمردن
modeled
U
نمونه قرار دادن
subjects
U
در معرض قرار دادن
mans
U
قرار دادن سرنشین
man
U
قرار دادن سرنشین
inprocess
U
درجریان قرار دادن
incase
U
در صندوق قرار دادن
range
U
در طبقه قرار دادن
ranged
U
در طبقه قرار دادن
ranges
U
در طبقه قرار دادن
immurement
U
در دیوار قرار دادن
boxed
U
قرار دادن در یک جعبه
subject
U
در معرض قرار دادن
subjected
U
در معرض قرار دادن
subjecting
U
در معرض قرار دادن
lapped
U
رویهم قرار دادن
back up
U
پشت قرار دادن
compact
U
تنگ هم قرار دادن
utilizing
U
در دسترس قرار دادن
set of the sails
U
قرار دادن بادبانها
utilizing
U
مورداستفاده قرار دادن
utilizes
U
در دسترس قرار دادن
utilizes
U
مورداستفاده قرار دادن
utilize
U
در دسترس قرار دادن
utilize
U
مورداستفاده قرار دادن
compacted
U
تنگ هم قرار دادن
compacting
U
تنگ هم قرار دادن
compacts
U
تنگ هم قرار دادن
back-up
U
پشت قرار دادن
treats
U
موردعمل قرار دادن
treated
U
موردعمل قرار دادن
treat
U
موردعمل قرار دادن
prifix
U
در جلوچیزی قرار دادن
prifixal
U
در جلوچیزی قرار دادن
pronate
U
دمر قرار دادن
put to
U
در تنگنا قرار دادن
utilising
U
در دسترس قرار دادن
impact
U
زیرفشار قرار دادن
to lead by the nose
U
الت قرار دادن
encapsulate
U
در محفظهای قرار دادن
sandwich
U
در تنگنا قرار دادن
sandwiched
U
در تنگنا قرار دادن
sandwiches
U
در تنگنا قرار دادن
purgatory
U
در برزخ قرار دادن
meddle
U
در وسط قرار دادن
meddled
U
در وسط قرار دادن
encapsulates
U
در محفظهای قرار دادن
encapsulating
U
در محفظهای قرار دادن
couch
U
درلفافه قرار دادن
utilising
U
مورداستفاده قرار دادن
impacts
U
زیرفشار قرار دادن
utilises
U
در دسترس قرار دادن
utilises
U
مورداستفاده قرار دادن
utilised
U
در دسترس قرار دادن
utilised
U
مورداستفاده قرار دادن
couches
U
درلفافه قرار دادن
couched
U
درلفافه قرار دادن
meddles
U
در وسط قرار دادن
place
U
قرار دادن گماردن
oppresses
U
درمضیقه قرار دادن
pile up
<idiom>
U
روی هم قرار دادن
to put down
U
پایین قرار دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com