English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
notice to airmen U قابل توجه خلبانان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
considerable U قابل توجه
noticeable U قابل توجه
substantial U قابل توجه
remarkable U قابل توجه
noteworthy U قابل توجه
striking U قابل توجه
strikingly U قابل توجه
nota bene U قابل توجه
Please note [that] ... U قابل توجه است که
accountable strength استعداد قابل توجه
chunk U مقدار قابل توجه
chunks U مقدار قابل توجه
significantly U قابل توجه حاکی از
significant U قابل توجه حاکی از
interestingly U بطور قابل توجه
notices U قابل توجه دستور اماده باش
notice U قابل توجه دستور اماده باش
noticing U قابل توجه دستور اماده باش
noticed U قابل توجه دستور اماده باش
newsworthy U قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
aircrew U کارمندان و خلبانان هواپیما
aircrews U کارمندان و خلبانان هواپیما
cam U حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
cams U حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
debriefing U پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
sensible U قابل درک قابل رویت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
assiduity U توجه
regards U توجه
care U توجه
cared U توجه
cares U توجه
inattentive U بی توجه
oblivious U بی توجه
attendance U توجه
attendances U توجه
listless U بی توجه
listlessly U بی توجه
mindfulness U توجه
regarded U توجه
regard U توجه
tendance U توجه
noting U توجه
heedfully U با توجه
notes U توجه
mindfully U با توجه
note U توجه
heedfulness U توجه
attention U توجه
attentions U توجه
heeded U توجه
advertency U توجه
heeds U توجه
heeding U توجه
keeps U توجه
keep U توجه
NB U توجه!
turn to U توجه
advertence U توجه
adverence U توجه
re U با توجه به
heed U توجه
re- U با توجه به
remark U توجه
remarking U توجه
attention to orders U توجه
unresponsive U بی توجه
remarks U توجه
attentiveness U توجه
remarked U توجه
unconsidered U بی توجه
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
notable U جالب توجه
take care of U توجه کردن از
pay attention <idiom> U توجه کردن
riding high <idiom> U جالب توجه
pay respect to U توجه داشتن به
cautioning U اخطار توجه
notables U جالب توجه
remarkable U جالب توجه
wistfulness U توجه دقت
yummy U جالب توجه
interests U توجه نظر
interest U توجه نظر
considerations U توجه تامل
consideration U توجه تامل
liberal U جالب توجه
liberals U جالب توجه
tents U توجه کردن
look after U توجه داشتن به
considerations U توجه مراعات
consideration U توجه مراعات
tent U توجه کردن
engaging U جالب توجه
cautions U اخطار توجه
unwitting U بی توجه بی هوش
regard U رعایت توجه
at nurse U در توجه دایه
regarded U رعایت توجه
regards U رعایت توجه
attention deficit U کاستی توجه
auspices U حسن توجه
hypoprosessis U فقدان توجه
hypoprosexia U فقدان توجه
attention seeking U توجه طلب
attention span U فراخنای توجه
span of attention U فراخنای توجه
attention to orders U توجه کنید
to be d. to U توجه نکردن به
auspice U حسن توجه
to llok U توجه کردن
inattention U فقدان توجه
inattention U عدم توجه
interesting U جالب توجه
introversion U توجه بدرون
caution U توجه کنید
caution U اخطار توجه
cautioned U توجه کنید
cautioned U اخطار توجه
tentless U بی توجه بی دقت
perpend U توجه کردن
cautions U توجه کنید
intentness U سرگرمی توجه
attention getting U توجه طلب
to watch over U توجه کردن
to take keep U توجه کردن
wistfully U با دقت و توجه
notwithstanding U بدون توجه
to drive at U توجه داشتن به
attends U توجه کردن
self care U توجه از خود
hereto <adv.> U با توجه به این
favoured U طرف توجه
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
field of attention U میدان توجه
get with it <idiom> U توجه کردن
notices U توجه اطلاع
favours U توجه مرحمت
attending U توجه کردن
devil may care U بی توجه به مقام
welfare U توجه کردن
marks U توجه کردن
favor U توجه مرحمت
oyez U توجه کنید
noticed U توجه اطلاع
detraction U کاهش توجه
notice U توجه اطلاع
see after U توجه داشتن به
on this <adv.> U با توجه به این
eye catcher U چیزجالب توجه
observingly U از روی توجه
hereunto <adv.> U با توجه به این
notation U ثبت توجه
notations U ثبت توجه
focal point U کانون توجه
for this purpose <adv.> U با توجه به این
favouring U توجه مرحمت
safe keeping U حفافت توجه
warnings U توجه به خط ر ممکن
nota bene U توجه شود
polarities U توجه به قطب
attend U توجه کردن
as to that <adv.> U با توجه به این
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
concerning this <adv.> U با توجه به این
warning U توجه به خط ر ممکن
favored U توجه مرحمت
favoring U توجه مرحمت
favors U توجه مرحمت
tendency U توجه استعداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com