Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
available payload
U
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pay load
U
فرفیت مفید وسیله نقلیه
peripheral
U
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
capacitance bridge
U
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
kilo
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
berthing capacity
U
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
valence
U
واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
carload shipment
U
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
voluminal
U
حجمی
volumetric measure
U
اندازه حجمی
volumetric efficiency
U
بازده حجمی
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
volumetric analysis
U
سنجش حجمی
volumetric analysis
U
تجزیه حجمی
volume fraction
U
کسر حجمی
volume charge
U
بار حجمی
constancy of volum
U
ثبات حجمی
bulk density
U
چگالی حجمی
bulkweight
U
وزن حجمی
weight by volume
U
وزن حجمی
displacement pump
U
تلمبه حجمی
volume percent
U
درصد حجمی
volumetric weight
U
وزن حجمی
cubical expansion
U
انبساط حجمی
density
U
جرم حجمی
solid
U
مکعب حجمی
solids
U
مکعب حجمی
bale cubic capacity
U
تناژ حجمی
body force
U
نیروی حجمی
densities
U
جرم حجمی
gross tonnage
U
گنجایش حجمی
shrinkage
U
افت حجمی
bulk deformation
U
تغییر شکل حجمی
combining volumes principle
U
اصل ترکیب حجمی
bulk modulus of elasticity
U
ضریب کشسانی حجمی
density
U
جرم حجمی چگالی
density of volume charge
U
چگالی بار حجمی
densities
U
جرم حجمی چگالی
opportune lift
U
فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
arrhythmic
U
بی وزنی
weighted
U
وزنی
equiponderance
U
هم وزنی
gravity dam
U
سد وزنی
weightlessness
U
بی وزنی
hexametric
U
شش وزنی
discharge
U
گذر حجمی در واحگ زمان
bulk strain
U
تغییر شکل نسبی حجمی
discharges
U
گذر حجمی در واحگ زمان
gravity arch dam
U
سد قوسی وزنی
gravity spillway dam
U
سد سرریز وزنی
weighting coefficient
U
ضریب وزنی
weight function
U
تابع وزنی
tetrameter
U
چهار وزنی
hollow gravity dam
U
سد تهیده وزنی
weight percent
U
درصد وزنی
weighted score
U
نمره وزنی
weighted average
U
میانگین وزنی
weighted mean
U
میانگین وزنی
weighted average
U
متوسط وزنی
monometer
U
شعر یک وزنی
gravity wall
U
دیوار وزنی
massive arch dam
U
سد قوسی وزنی
division
U
گروه وزنی
divisions
U
گروه وزنی
daedman
U
مهار وزنی
gravity battery
U
باتری وزنی
gravimetric analysis
U
تجزیه وزنی
gravimetrical analysis
U
تجزیه وزنی
gravimetric factor
U
ضریب وزنی
gravity abutment
U
گرانپایه وزنی
pack
U
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
packs
U
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
weigh batcher
U
اندازه گیر وزنی
h does not w.much
U
چندان وزنی ندارد
gravity dam of triangular section
U
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
tandem roller
U
غلطک وزنی پشت سر هم
imponderability
U
بی وزنی غیر محسوسی
gravity drop
U
زنگ احضار وزنی
hexameter
U
شعر شش وتدی یا شش وزنی
masonry weir
U
بند بنایی وزنی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
ton
U
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
ounces
U
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ounce
U
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
tons
U
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
blank verse
U
شعر بی قافیه پنج وزنی
weight average degree of polymerization
U
میانگین وزنی درجه بسپارش
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
classes
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
class
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
bantamweight
U
مقیاس وزنی درحدود 811پوند
classed
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classing
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
bays
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multicellular
U
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
baying
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
To bear heavy expenses.
U
سرب فلز سنگین وزنی است
scaleweight
U
وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند
metric hundredweight
U
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
bushel
U
مقیاس وزنی است معادل 4پک
bushels
U
مقیاس وزنی است معادل 4پک
quintal
U
واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
multivolume file
U
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
grid anode capacity
U
فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
pottle
U
پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
bandolite
U
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
retrieval
U
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
barleycorn
U
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
tare and tret
U
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
phased
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
U
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
capacities
U
فرفیت
load
U
فرفیت
loads
U
فرفیت
equipotential
U
هم فرفیت
contenting
U
فرفیت
spanned
U
فرفیت
content
U
فرفیت
valence
U
فرفیت
lift
U
فرفیت
span
U
فرفیت
lifts
U
فرفیت
lifting
U
فرفیت
spanning
U
فرفیت
lifted
U
فرفیت
spans
U
فرفیت
capacity
U
فرفیت
tankage
U
فرفیت
volume
U
فرفیت
capacitance
U
فرفیت
loading capacity
U
فرفیت
line capacitance
U
فرفیت خط
volumes
U
فرفیت
volume capacity
U
فرفیت
incapacious
U
بی فرفیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com