English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
stenotype U دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
transmitters U دستگاه فرستنده
transmitter U دستگاه فرستنده
augmentation support set U دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
handset U دستگاه فرستنده وگیرنده
handsets U دستگاه فرستنده وگیرنده
situation indicator U دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
laloplegia U فلج دستگاه صوتی
acoustic resonance device U دستگاه همنوایی صوتی
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
navigation mode U روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
robots U دستگاه خودکار
automatic U دستگاه خودکار
robot U دستگاه خودکار
automatic machine U دستگاه خودکار
automatics U دستگاه خودکار
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
automatic screw machine U دستگاه پیچ خودکار
automatic sawing machine U دستگاه اره خودکار
automatic punching machine U دستگاه منگنه خودکار
automatic milling machine U دستگاه فرز خودکار
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
automatic drilling machine U دستگاه درل خودکار
automatic boring machine U دستگاه درل خودکار
automation U دستگاه تنظیم خودکار
automatic welding machine U دستگاه جوشکاری خودکار
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
ground controled approach U دستگاه تقرب خودکار
four spindle automatic machine U دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
sonar U دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
autonomic U منسوب به دستگاه عصبی خودکار
governors U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
automatic forming machine U دستگاه قالب بندی خودکار
governor U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
sampling servo U دستگاه نمونه گیری خودکار
automatic bar machine U دستگاه میله دار خودکار
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
eight spindle automatic machine U دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
automatic pilot U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilots U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
vab U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
wavetable U حافظه در کارت صوتی که حاوی دستگاه ضبط دستگاههای موسیقی واقعی که اجرا می شوند است
transpondor U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transponder U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
inertial navigation U سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
coupler U وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
astro tracker U وسیله ناوبری خودکار نجومی
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic voice network U شبکه صوتی خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
tacan U نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
appliance U دستگاه
sets U دستگاه
apparatus U دستگاه
devices U دستگاه
setting up U دستگاه
device U دستگاه
appliances U دستگاه
set U دستگاه
unit U یک دستگاه
unit U دستگاه
systems U دستگاه
team U یک دستگاه
teams U یک دستگاه
plants U دستگاه
system U دستگاه
units U یک دستگاه
units U دستگاه
nervous systems U دستگاه پی
nervous system U دستگاه پی
appurtenance U دستگاه
utensils U دستگاه
plant U دستگاه
instrument U دستگاه
organ system U دستگاه
mechanisms U دستگاه
installations U دستگاه
installation U دستگاه
machines U دستگاه
device code U کد دستگاه
mechanism U دستگاه
machine U دستگاه
machined U دستگاه
equipment U دستگاه
utensil U دستگاه
system U رشته دستگاه
display device U دستگاه نمایش
carrier U دستگاه کاریر
boom U دستگاه شناور
boomed U دستگاه شناور
booming U دستگاه شناور
ventilatory system U دستگاه تهویهای
booms U دستگاه شناور
psychic apparatus U دستگاه روانی
storage device U دستگاه انبارش
gasifying apparatus U دستگاه تبخیر
vestibular system U دستگاه دهلیزی
active device U دستگاه فعال
mksa system U دستگاه مکثا
mobile plant U دستگاه متحرک
transporter U دستگاه ناقله
transporters U دستگاه ناقله
symbolic device U دستگاه سمبلیک
active device U دستگاه کنشی
mimeograph U دستگاه تکثیر
milling machine U دستگاه فرز
subassembly U مونتاژجزئی از یک دستگاه
supercharge U دستگاه تشدید
systems U رشته دستگاه
discrete device U دستگاه گسسته
printer machine U دستگاه چاپ
dividing attachment U دستگاه مقسم
virtual machine U دستگاه مجازی
monoclinic system U دستگاه تک شیب
carriers U دستگاه کاریر
machine accessory U متعلقات دستگاه
passive device U دستگاه منفعل
vibrator U دستگاه ارتعاش
idiot box <idiom> U دستگاه تلوزیون
machine foundation U پایه دستگاه
machine frame U چارچوب دستگاه
machinery saw U دستگاه اره
power U دستگاه برقی
facsimile (machine) U دستگاه فکس
lymphatic system U دستگاه لنفاوی
distiller U دستگاه تقطیر
distillers U دستگاه تقطیر
still U دستگاه تقطیر
low potential system U دستگاه کم فشار
stiller U دستگاه تقطیر
powered U دستگاه برقی
stillest U دستگاه تقطیر
rail cambering machine U دستگاه ریل خم کن
stills U دستگاه تقطیر
radio set U دستگاه رادیو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com