English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aetiology U علم تشخیص علل امراض علت شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tomography U فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
physiognomical U مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
geriatrics U رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
micr U سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition U 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
pulmonary discases U امراض ریوی
nosography U تعریف امراض
porter U ناقل امراض
porters U ناقل امراض
occupation disease U امراض حرفهای
pediatrics U امراض کودکان
dermatosis U امراض جلدی
gerontologist U متخصص امراض پیری
gynaecologist U متخصص امراض زنانه
geriatrist U امراض دوران پیری
internist U پزشک امراض داخلی
pediatric U مربوط به امراض کودکان
osteopathy U انواع امراض استخوانی
otologist U متخصص امراض گوش
general practitioner U طبیب امراض عمومی
dermatology U مبحث امراض پوستی
dermatologist U متخصص امراض پوست
histopathology U مبحث امراض بافتی
gynaecology U علم امراض زنانه
gynecology U دانش امراض زنانه
occupation disease U امراض ناشی از کار
epidemiology U علم امراض مسری
geriatrician U امراض دوران پیریgyrfalcon
chiropody U فن معالجه ودرمان امراض پا
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
pedicures U معالجه امراض دست وپا
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
pedicure U معالجه امراض دست وپا
virus U عامل نقل وانتقال امراض
viruses U عامل نقل وانتقال امراض
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
antiperiodic U جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
nosology U مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
identification U تشخیص تشخیص دادن
quarantine U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
case fatality rate U درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
quarantining U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
humoralism U اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
roentgenology U شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
pipping U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
enzootic U مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
occupational disease U امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
oenology U می شناسی شراب شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
In my judgement. As I see it. U به تشخیص من
distinctions U تشخیص
percipience U حس تشخیص
distinction U تشخیص
diagnostics U تشخیص ها
diagnosis U تشخیص
assessment U تشخیص
discretion U تشخیص
discernment U تشخیص
contradistinction U تشخیص
diagnostic U تشخیص
diagnoses U تشخیص
denotation U تشخیص
assessments U تشخیص
specification U تشخیص
indistinctively U بی تشخیص
make out <idiom> U تشخیص دادن
Power of distiction. U قوه تشخیص
assessed U تشخیص دادن
assess U تشخیص دادن
Diagnosis. U تشخیص بیماری
psychodiagnosis U تشخیص روانی
indiscreet U فاقد حس تشخیص
identification U تشخیص هویت
flair U قوه تشخیص
differentials U تشخیص دهنده
identifying U تشخیص دادن
discernible U قابل تشخیص
distinct U قابل تشخیص
diagnosing U تشخیص دادن
diagnosed U تشخیص دادن
diagnose U تشخیص دادن
recognition U تشخیص بازشناخت
voice recognition U تشخیص صدا
verification of debt U تشخیص مطالبات
voice recognition U تشخیص صوتی
vision recognition U تشخیص بصری
differential U تشخیص دهنده
vertification of debts U تشخیص مطالبات
spot U تشخیص دادن
spots U تشخیص دادن
distinguishing U تشخیص دهنده
discerns U تشخیص دادن
discerned U تشخیص دادن
assesses U تشخیص دادن
pattern recognitation U تشخیص الگو
pattern recognition U تشخیص الگو
to know right from wrong U تشخیص دادن
assessing U تشخیص دادن
espied U تشخیص دادن
espies U تشخیص دادن
espy U تشخیص دادن
espying U تشخیص دادن
discern U تشخیص دادن
visual identification U تشخیص بصری
identify U تشخیص دادن
diagnostic test U تست تشخیص
i.f.f. system U دستگاه تشخیص
identification of friend from foe U دستگاه تشخیص
sensed U حس تشخیص مفهوم
identification signs U علائم تشخیص
sense U حس تشخیص مفهوم
diagnostically U ازراه تشخیص
character recognition U تشخیص کاراکتر
carrier detect U تشخیص حامل
indiscrete U غیرقابل تشخیص
indiscrimination U عدم تشخیص
blind diagnosis U تشخیص بی نام
recognizable U قابل تشخیص
recognizably U قابل تشخیص
recognises U تشخیص دادن
coefficient of determination U ضریب تشخیص
collision detection U تشخیص تصادم
diagnostic routine U روال تشخیص
orientation U تشخیص موقعیت
fault datagnosis U تشخیص عیب
diacritical marks U نشان تشخیص
diacritical U نشان تشخیص
diacritic U نشان تشخیص
designator code U کد تشخیص یکان
descry U تشخیص دادن
speech recogintion U تشخیص کلام
speech recogintion U تشخیص گفتار
senses U حس تشخیص مفهوم
handwriting recognition U تشخیص دست خط
corrective maintenance U عمل تشخیص
recognising U تشخیص دادن
recognize U تشخیص دادن
recognizes U تشخیص دادن
diagnosis U تشخیص عیب
moral perception U حس تشخیص اخلاقی
moral sense U حس تشخیص خوب و بد
discriminant function U تابع تشخیص
diagnosis U تشخیص ناخوشی
judiciously U از روی تشخیص
resolution U قدرت تشخیص
diagnoses U تشخیص عیب
diagnoses U تشخیص ناخوشی
resolutions U قدرت تشخیص
identified U تشخیص دادن
error detecting code U کد تشخیص خطا
frequency discrimination U تشخیص فرکانس
spotting U تشخیص دادن
identifies U تشخیص دادن
sensibility U حس تشخیص دقت
diagnostics U شیوههای تشخیص
differential diagnosis U تشخیص افتراقی
discriminately U از روی تشخیص
sensibilities U حس تشخیص دقت
recognizing U تشخیص دادن
differentiable U تشخیص پذیر
diagnostician U متخصص تشخیص مرض
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
to distinguish oneself [by] U خود را تشخیص دادن [با]
diagnostician U تشخیص دهندهء مرض
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com