English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
applied economics U علم اقتصاد کاربردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
applied ecology U بوم شناسی کاربردی اکولوژی کاربردی
normative economics U اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy U اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise U اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
applied U کاربردی
utility program U برنامه کاربردی
application oriented language U زبان کاربردی
application heap U پشته کاربردی
applied mathematics U ریاضیات کاربردی
application programs U برنامههای کاربردی
working load U بار کاربردی
utility function U تابع کاربردی
application package U بسته کاربردی
application program U برنامه کاربردی
applied chemistry U شیمی کاربردی
applied psychology U روانشناسی کاربردی
have one's feet on the ground <idiom> U کاربردی ومعقول بودن
applied mathematics U ریاضیات کاربردی [ریاضی]
saa U معماری کاربردی سیستم ها
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
application U برنامه کاربردی استفاده
applications U برنامه کاربردی استفاده
tools U مجموعه برنامههای کاربردی
application software U نرم افزار کاربردی
application programming U برنامه نویسی کاربردی
general purpose ship U ناو چند کاربردی
applications programmer U برنامه نویس کاربردی
application programmer U برنامه نویس کاربردی
systems application architecture U معماری کاربردی سیستم ها
transactional application U برنامه کاربردی ثبت و ضبط
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
client based application U برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
page maker U برنامه قوی کاربردی و نشررومیزی
nontransactional application U برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی
programmer U برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
programmers U برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
assets U که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
alternates U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternate U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
associated document U متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
global U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
globally U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
multimedia U ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی
associated file U متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است
netware U برنامه کاربردی که تحت سیستم عامل Netware اجرا میشود
buckets U فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
bucket U فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
generals U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
general U برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
readme file U فایلی که حاوی آخرین اطلاعات درباره یک برنامه کاربردی باشد
verification U بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
ActiveX U که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
link U دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
mail U که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
rogue indicator U کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
stack U برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
stacked U برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
stacks U برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
microcontroller U ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
NetBIOS U که به برنامههای کاربردی امکان انجام عملیات ابتدایی روی شبکه میدهد.
cobol U زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود
beta version U گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
mails U که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
masters U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
run duration U کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
mastered U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
server U برنامه کاربردی ذخیره شده روی دیسک سخت سرور که قابل دستیابی
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
mastered U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
masters U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
water utilization U اقتصاد اب
economies U اقتصاد
economy U اقتصاد
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
DLL U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
quantitative economics U اقتصاد کمی
free economy U اقتصاد ازاد
reaganomics U اقتصاد ریگانی
turnover [British English] U فروش [اقتصاد]
mental economy U اقتصاد روانی
static economy U اقتصاد ایستا
dynamic economy U اقتصاد پویا
quantitative economics U اقتصاد ریاضی
regional economy U اقتصاد منطقهای
sales U فروش [اقتصاد]
dynamic economy U اقتصاد متحرک
domestic economy U اقتصاد محلی
domestic economy U اقتصاد داخلی
econometrics U اقتصاد سنجی
sound economy U اقتصاد قوی
engineering economics U اقتصاد مهندسی
exchange economy U اقتصاد مبادلهای
soviet economy U اقتصاد شوروی
directed economy U اقتصاد ارشادی
descriptive economics U اقتصاد توصیفی
factory economy U اقتصاد کارخانهای
spotaneous economy U اقتصاد خودبخودی
dualistic economy U اقتصاد دوگانه
positive economics U اقتصاد مثبت
test economy U اقتصاد ازمون
token economy U اقتصاد ژتونی
moneyless economy U اقتصاد بی پول
two sector economy U اقتصاد دو بخشی
monetary economy U اقتصاد پولی
positive economics U اقتصاد اثباتی
microeconomics U اقتصاد خرد
micro economics U اقتصاد خرد
warfare economy U اقتصاد جنگی
weak economy U اقتصاد ضعیف
national economy U اقتصاد ملی
natural economy U اقتصاد طبیعی
plutonomy U اقتصاد سباسی
planless economy U اقتصاد بی نقشه
planless economy U اقتصاد نسنجیده
open economy U اقتصاد باز
positive economics U اقتصاد توصیفی
normative economics U اقتصاد هنجاری
subsistence economy U اقتصاد معیشتی
neoclassical economics U اقتصاد نئوکلاسیک
natural economy U اقتصاد غیرپولی
mathematical economics U اقتصاد ریاضی
marxist economics U اقتصاد مارکسیستی
keynesian economics U اقتصاد کینز
institutional economics U اقتصاد نهادی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
housing economics U اقتصاد مسکن
household economy U اقتصاد خانگی
heat economy U اقتصاد حرارت
guild economy U اقتصاد صنفی
fuel economy U اقتصاد سوخت
principles of economy U اصول اقتصاد
labor economics U اقتصاد کار
welfare economics U اقتصاد رفاه
managerial economics U اقتصاد مدیریت
macroeconomics U اقتصاد کلان
price theory U اقتصاد خرد
principles of economics U اصول اقتصاد
macro economics U اقتصاد کلان
laissez faire economy U اقتصاد ازاد
from an economical standpoint U از لحاظ اقتصاد
economically U ازروی اقتصاد
economically U از لحاظ اقتصاد
command economies U اقتصاد دستوری
command economy U اقتصاد دستوری
planned economies U اقتصاد بانقشه
planned economies U اقتصاد برنامهای
planned economy U اقتصاد سنجیده
planned economy U اقتصاد بانقشه
mixed economy U اقتصاد مختلط
planned economy U اقتصاد برنامهای
economically U از نظر اقتصاد
liquidation [of something] U نقدی [اقتصاد]
realization [American E] [of something] U نقدی [اقتصاد]
home economics U اقتصاد منزل
realisation [British E] [of something] U نقدی [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] U واریزحساب [اقتصاد]
realization [American E] [of something] U واریزحساب [اقتصاد]
market economy U اقتصاد بازار
liquidation [of something] U واریزحساب [اقتصاد]
economist U متخصص اقتصاد
market economies U اقتصاد بازار
economists U متخصص اقتصاد
political economy U اقتصاد سیاسی
applied economics U اقتصاد صنعتی
balance economy U اقتصاد متوازن
barter economy U اقتصاد پایاپای
share of stock [American English] U سهم [اقتصاد]
centrally planned economy U اقتصاد متمرکز
closed economy U اقتصاد بسته
interest U بهره [اقتصاد]
planned economies U اقتصاد سنجیده
mixed economies U اقتصاد مختلط
economy U علم اقتصاد
economies U علم اقتصاد
arithmetic , political U اقتصاد سیاسی
agricultural economics U اقتصاد کشاورزی
minister of finance U وزیر اقتصاد
economics U علم اقتصاد
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
linking U طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
shared U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shares U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
wordstar U برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC
startup screen U متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com