English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 251 (8506 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
control member U عضو کنترل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
controller U نافر کنترل کننده
controller U کنترل کننده
controllers U نافر کنترل کننده
controllers U کنترل کننده
basic U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
basics U بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
layout U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layouts U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
administrator U شخص یا نرم افزار کنترل کننده و پیشبرنده
administrators U شخص یا نرم افزار کنترل کننده و پیشبرنده
air raid reporting control ship U گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
aircontroller U کنترل کننده هوایی
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
channel controller U کنترل کننده مجرا
cluster controller U کنترل کننده گروهی
communications controller U کنترل کننده ارتباطات
control buoy U بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
control ship U ناو کنترل کننده عملیات دریایی
controller card U کارت کنترل کننده
disk controller U کنترل کننده گرده
disk controller U کنترل کننده دیسک
disk controller card U کارت کنترل کننده دیسک
disk operating system U کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
drum controller U کنترل کننده درام
dual channel controller U کنترل کننده دو کاناله
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
floppy disk controller U کنترل کننده فلاپی دیسک
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
ground control U دستگاه کنترل کننده زمینی
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
herwitz bishops U فیلهای کنترل کننده دو قطر مجاورشطرنج
homing adaptor U تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
input output controller U کنترل کننده ورودی- خروجی
line printer controller U کنترل کننده چاپگر خطی
loop control variable U متغییر کنترل کننده حلقه
mechanical mouse U mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
micro controller U ریز کنترل کننده
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
peripheral controller U کنترل کننده جانبی
peripheral controller U کنترل کننده جنبی
print controller U کنترل کننده چاپ
processor U تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
silicon controlled restifier U یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
spelling checker U کنترل کننده حروف لغات
tidal sluice U مجرای کنترل کننده جزر و مد
vasomotor U کنترل کننده رگها
Other Matches
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
control code U کد کنترل
check-ups U کنترل
minor control U کنترل کم
control U کنترل
controlling U کنترل
line control U کنترل خط
controls U کنترل
rein U کنترل
check-up U کنترل
takeover U اعمال کنترل
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
organization control U کنترل سازمانی
unchecked <adj.> U کنترل نشده
strokes U ضربه با کنترل
carriage U کنترل چاپگر
automatic control U کنترل خودکار
price control U کنترل قیمت
control structure U ساخت کنترل
digital control U کنترل دیجیتالی
stroking U ضربه با کنترل
control key U کلید کنترل
electronic control U کنترل الکترونیکی
carriages U کنترل چاپگر
electric control U کنترل الکتریکی
penstock U دریچه کنترل اب
control system U سیستم کنترل
control unit U واحد کنترل
control surface U سطح کنترل
frame U کنترل هایی
check-ups U کنترل کردن
remote control unit U ریموت کنترل
traffic control U کنترل ترافیک
teleguidance U ریموت کنترل
stroke U ضربه با کنترل
pilot lamp U لامپ کنترل
check-up U کنترل کردن
unaudited <adj.> U کنترل نشده
stroked U ضربه با کنترل
control language U زبان کنترل
zapper [coll.] U ریموت کنترل
remote control U ریموت کنترل
control pannel U تابلوی کنترل
asynchronous control U کنترل ناهمگام
birth control U کنترل موالید
get along <idiom> U کنترل کردن
control port U درگاه کنترل
control procedure U رویه کنترل
direct control U کنترل مستقیم
controllability U قابلیت کنترل
arms control U کنترل سلاح
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1i was rebelling now
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2Rowdy
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com