Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reductant
U
عامل احیا کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reducer
U
احیا کننده
regenerative
U
احیا کننده
reviver
U
احیا کننده
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
neoclassic
U
احیا کننده سبکهای قدیمی
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
revives
U
احیا کردن احیا شدن
revived
U
احیا کردن احیا شدن
revive
U
احیا کردن احیا شدن
blowing agent
U
عامل پف کننده
reducer
U
عامل کم کننده
thickening agent
U
عامل غلیظ کننده
counter agent
U
عامل خنثی کننده
incapacitating agent
U
عامل بیهوش کننده
resolving agent
U
عامل تفکیک کننده
fluorinating agent
U
عامل فلوئوردار کننده
emulsifying agent
U
عامل امولسیون کننده
emulsifor
U
عامل امولسیون کننده
cooling agent
U
عامل سرد کننده
disperser
U
عامل امولسیون کننده
wetting agent
U
عامل خیس کننده
emulsifiers
U
عامل امولسیون کننده
emulsifier
U
عامل امولسیون کننده
detonating agent
U
عامل منفجر کننده
limiting factor
U
عامل محدود کننده
determinant
U
عامل تعیین کننده
chlorinating agent
U
عامل کلردار کننده
sequestering agent
U
عامل منزوی کننده
complexing agent
U
عامل کمپلکس کننده
determinants
U
عامل تعیین کننده
confusion agent
U
عامل گیج کننده
choking agent
U
عامل خفه کننده
destabilizer
U
عامل بی ثبات کننده
preventive
U
عامل ممانعت جلوگیری کننده
acetylating agent
U
عامل استیل دار کننده
destructor
U
منفجر کننده عامل انفجاری
acetylizing agent
U
عامل استیل دار کننده
acylating agent
U
عامل اسیل دار کننده
alkylating agent
U
عامل اکلیل دار کننده
degreasing agent
U
عامل پاک کننده روغن
alkylation agent
U
عامل الکیل دار کننده
bargaining chips
U
عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
bargaining chip
U
عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
disk operating system
U
کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
liquefacient
U
عامل موجب ترشح ترشح کننده
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
sysgen
U
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
vigil
U
احیا
vivification
U
احیا
restoration to life
U
احیا
reclamation
U
احیا
reduction
U
احیا
resuscitation
U
احیا
regeneration
U
احیا
vigils
U
احیا
reductions
U
احیا
resurrection
U
احیا
reductional
U
احیا
revival
U
احیا
revivals
U
احیا
restore to life
U
احیا کردن
resusctate
U
احیا کردن
raclaim
U
احیا کردن
deoxidize
U
احیا کردن
vivify
U
احیا کردن
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
oasis
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
reconstructed
U
از نوساختن احیا کردن
rehabilitates
U
احیا یاتجدید کردن
rehabilitating
U
احیا یاتجدید کردن
reconstructing
U
از نوساختن احیا کردن
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
rehabilitated
U
احیا یاتجدید کردن
revivalism
U
اصالت احیا مذهب
rehabilitate
U
احیا یاتجدید کردن
reconstructs
U
از نوساختن احیا کردن
cultivation of waste land
U
احیا اراضی موات
reconstruct
U
از نوساختن احیا کردن
deoxidizing slag
U
سرباره یا شلاکه احیا شده
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
com file
U
در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
resurrected
U
احیا کردن رستاخیز کردن
resurrect
U
احیا کردن رستاخیز کردن
resurrects
U
احیا کردن رستاخیز کردن
resurrecting
U
احیا کردن رستاخیز کردن
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
operating
U
عامل
acting
U
عامل
doer
U
عامل
doers
U
عامل
propellent
U
عامل
elements
U
عامل
attorney
U
عامل
attorneys
U
عامل
element
U
عامل
actions
U
عامل
action
U
عامل
operators
U
عامل
procurators
U
عامل
procurator
U
عامل
assignee
U
عامل
functionery
U
عامل
device
U
عامل
devices
U
عامل
agencies
U
عامل
agency
U
عامل
agent representative
U
عامل
factor
U
عامل
factors
U
عامل
agent
U
عامل
operative
U
عامل
v factor
U
عامل وی
principals
U
عامل
principal
U
عامل
propellant
U
عامل
agents
U
عامل
parameters
U
عامل
parameter
U
عامل
operant
U
عامل
operatives
U
عامل
active
U
عامل
coagent
U
هم عامل
operator
U
عامل
propellants
U
عامل
self execuiting
U
عامل فی نفسه
mouthpieces
U
سخنگو عامل
growth factor
U
عامل رشد
sense organ
U
عامل احساس
passives
U
غیر عامل
noise
U
عامل مخل
releasing agent
U
عامل رهاکننده
noises
U
عامل مخل
factor
U
عامل مشترک
precipitant
U
عامل رسوب
operating agency
U
شعبه عامل
operating handle
U
دستگیره عامل
masking agent
U
عامل پوشاننده
agents
U
واسطه عامل
passive
U
غیر عامل
mouthpiece
U
سخنگو عامل
agent
U
واسطه عامل
limiting factor
U
عامل محدودکننده
operating systems
U
سیستم عامل
reactors
U
عامل واکنش
reactor
U
عامل واکنش
working fluid
U
سیال عامل
structure factor
U
عامل ساختار
agent
U
عامل اطلاعاتی
be-all and end-all
U
عامل عمده
psychochemical agent
U
عامل عصبی
pull device
U
عامل کششی
leaven
U
عامل کارگر
fusing agent
U
عامل ذوب
galactogogue
U
عامل شیرزایاشیرافزا
safety factor
U
عامل تامین
sealant
U
عامل درزگیر
general factor
U
عامل عمومی
lacrimatory factor
U
عامل اشک زا
managing directors
U
مدیر عامل
prime mover
U
عامل محرک کل
human factor
U
عامل انسانی
precipitating factor
U
عامل اشکارساز
idle characters
U
کاراکترهای عامل
igniting agent
U
عامل احتراق
impelent
U
عامل محرک
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
OS
U
سیستم عامل
unique factor
U
عامل یگانه
insurance agent
U
عامل بیمه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com