Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bait
U
طعمه دادن
baited
U
طعمه دادن
baits
U
طعمه دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bait
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baited
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
Other Matches
squidding
U
استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
sets
U
طعمه ها
set
U
طعمه ها
prey
U
طعمه
setting up
U
طعمه ها
victims
U
طعمه
victim
U
طعمه
terminal tackle
U
طعمه
baiting
U
طعمه
chum
U
طعمه ماهیگیری
baits
U
طعمه ماهیگیری
lure
U
طعمه ماهی
victimised
U
طعمه کردن
victimize
U
طعمه کردن
put upon
U
طعمه قراردادن
baited
U
طعمه ماهیگیری
hanks
U
طعمه شکار
put-upon
U
طعمه قراردادن
hank
U
طعمه شکار
bait
U
طعمه ماهیگیری
predacity
U
طعمه جویی
chums
U
طعمه ماهیگیری
victimises
U
طعمه کردن
lures
U
طعمه ماهی
victimising
U
طعمه کردن
baiter
U
طعمه دهنده
chumming
U
طعمه ریزی
luring
U
طعمه ماهی
victimized
U
طعمه کردن
victimizes
U
طعمه کردن
victimizing
U
طعمه کردن
prey
U
طعمه قربانی
ravin
U
طعمه شکاری
lured
U
طعمه ماهی
take
U
طعمه خوردن ماهی
hits
U
طعمه دزدی ماهی
hitting
U
طعمه دزدی ماهی
popper
U
طعمه شناور ماهیگیری
nymph
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly-fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
fly fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
nymphs
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
wet fly
U
طعمه ماهیگیری زیرابی
hit
U
طعمه دزدی ماهی
poppers
U
طعمه شناور ماهیگیری
bait casting
U
پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
ravens
U
شکار طعمه شکاری
raven
U
شکار طعمه شکاری
takes
U
طعمه خوردن ماهی
popping plug
U
طعمه ماهیگیری شناور
fish
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fished
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
spinner
U
نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
fishes
U
بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
bottom rig
U
وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
bait fish
U
ماهی کوچک بعنوان طعمه
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
fly
U
طعمه مصنوعی بشکل حشره
jigging
U
بالا و پایین بردن طعمه در اب
dropper fly
U
طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
lure
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
jig
U
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
steamers
U
طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
steamer
U
طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
jigs
U
نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
lures
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
luring
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
tailfly
U
طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
hackle
U
پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
kill devil
U
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
lured
U
بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
bucktail
U
نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
turtle knot
U
گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
bug taper
U
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
fly tying
U
گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
terminal rig
U
طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
fly dope
U
ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
bugs
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
lured
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lure
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
luring
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
bug
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging
U
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
lures
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
dapping
U
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
snap swivel
U
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
spoon
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plugs
U
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugging
U
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plug
U
اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spooning
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to sue for damages
U
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
to put any one up to something
U
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
example is better than precept
U
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
defined
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines
U
1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
shifted
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shift
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shifts
U
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
expand
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
conducts
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
televising
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televised
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise
U
درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
expands
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
conduct
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
expanding
U
توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
conducting
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
formation
U
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
conducted
U
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
outdoing
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdo
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
outdoes
U
بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
to picture
U
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
adjudged
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudges
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
adjudging
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
advances
U
ترقی دادن ترفیع رتبه دادن
square away
U
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
greaten
U
درشت نشان دادن اهمیت دادن
allowances
U
جیره دادن فوق العاده دادن
organisations
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
promulge
U
انتشار دادن بعموم اگهی دادن
organization
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization of the ground
U
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
indemnify
U
غرامت دادن به تامین مالی دادن به
allowance
U
جیره دادن فوق العاده دادن
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dynamically
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic
U
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
triple option
U
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
instruct
U
دستور دادن اموزش دادن
individualizes
U
تمیز دادن تشخیص دادن
assigned
U
نسبت دادن تخصیص دادن
individualizing
U
تمیز دادن تشخیص دادن
individualized
U
تمیز دادن تشخیص دادن
instructed
U
دستور دادن اموزش دادن
assigning
U
نسبت دادن تخصیص دادن
individualize
U
تمیز دادن تشخیص دادن
embellish
U
ارایش دادن زینت دادن
assign
U
نسبت دادن تخصیص دادن
directs
U
دستور دادن دستورالعمل دادن
cure
U
شفا دادن بهبودی دادن
embellishing
U
ارایش دادن زینت دادن
cured
U
شفا دادن بهبودی دادن
embellishes
U
ارایش دادن زینت دادن
assigns
U
نسبت دادن تخصیص دادن
embellished
U
ارایش دادن زینت دادن
cures
U
شفا دادن بهبودی دادن
organize
U
سازمان دادن ارایش دادن
relate
U
گزارش دادن شرح دادن
relates
U
گزارش دادن شرح دادن
develops
U
بسط دادن پرورش دادن
incise
U
چاک دادن شکاف دادن
irritate
U
خراش دادن سوزش دادن
garnishing
U
زینت دادن لعاب دادن
organizing
U
سازمان دادن ارایش دادن
organises
U
سازمان دادن ارایش دادن
prefers
U
ترجیح دادن برتری دادن
prefer
U
ترجیح دادن برتری دادن
pronounce
U
حکم دادن فتوی دادن
irritated
U
خراش دادن سوزش دادن
irritates
U
خراش دادن سوزش دادن
pronounces
U
حکم دادن فتوی دادن
incises
U
چاک دادن شکاف دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com