English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
redid U شروع مجدد از ابتدا
redo U شروع مجدد از ابتدا
redoes U شروع مجدد از ابتدا
redoing U شروع مجدد از ابتدا
redone U شروع مجدد از ابتدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
start U آغاز [ابتدا] [شروع]
restart U شروع مجدد
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
vertical U تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
ctrl U انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
CTR U انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
resuming U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resume U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resumed U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resumes U شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
warm start U شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
fall back U شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند
autoexec bat U در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
feasibility U بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
initialize U تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
warm boot U شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
halted U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
step restart U شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
start off U شروع کردن شروع شدن
outset U ابتدا
at first U در ابتدا
initio U در ابتدا
at the start U در ابتدا
de novo U از ابتدا
to start with U در ابتدا
early U در ابتدا
earliest U در ابتدا
from scratch <idiom> U از ابتدا
beginning U ابتدا
beginnings U ابتدا
at the outset U در ابتدا
initialling U اولین یا در ابتدا
initials U اولین یا در ابتدا
uppermost U از اغاز از ابتدا
initialed U اولین یا در ابتدا
initialing U اولین یا در ابتدا
initial U اولین یا در ابتدا
initialled U اولین یا در ابتدا
preset U تنظیم چیزی در ابتدا
originally U دراغاز کار در ابتدا
stacked U آدرس ابتدا پایانه پشته
nip in the bud <idiom> U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
stacks U آدرس ابتدا پایانه پشته
stack U آدرس ابتدا پایانه پشته
to nip something in the bud U از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
boundary U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundaries U علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
flash in the pan <idiom> U ابتدا عالی وبعد خراب شدن ،شکست خوردن
initiation U شروع کار شروع
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
formed U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
blue ribbon program U برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
nuncupative will U وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
desktop U ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
quotation marks U کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است
mark U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
marks U قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
banner page U صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
furthermore U مجدد
seconds U مجدد
second U مجدد
furthers U مجدد
further U مجدد
furthered U مجدد
furthering U مجدد
seconded U مجدد
further on U مجدد
reflorescence U مجدد
renewed U مجدد
seconding U مجدد
recounts U شمارش مجدد
reissues U چاپ مجدد
revisits U ملاقات مجدد
recount U شمارش مجدد
reorganization U تشکیلات مجدد
recounted U شمارش مجدد
remand U بازداشت مجدد
recounting U شمارش مجدد
reissued U چاپ مجدد
revisit U ملاقات مجدد
revisited U ملاقات مجدد
reissue U چاپ مجدد
subdivision U تقسیم مجدد
reorganization U سازماندهی مجدد
remands U بازداشت مجدد
re examination U بازپرسی مجدد
remanded U بازداشت مجدد
remanding U بازداشت مجدد
remarriage U ازدواج مجدد
reallocation U تخصیص مجدد
remarriages U ازدواج مجدد
revisiting U ملاقات مجدد
reissuing U چاپ مجدد
rallied U اجتماع مجدد
rallies U اجتماع مجدد
restoration U استقرار مجدد
rally U اجتماع مجدد
re-examination U بازپرسی مجدد
subdivisions U تقسیم مجدد
retransmission U مخابره مجدد
reformat U فرمت مجدد
reexport U صادرات مجدد
reentrance U دخول مجدد
reenlistment U سربازگیری مجدد
reeducation U تربیت مجدد
reebtry U تملک مجدد
reebtry U دخول مجدد
reebtry U ورود مجدد
redirection U راهنمایی مجدد
rededication U تقدیم مجدد
rededication U اهدا مجدد
recrystallization U تبلور مجدد
recoupment U کسب مجدد
reconviction U محکومیت مجدد
reconveyance U اعاده مجدد
reconversion U گرایش مجدد
recompile U کامپایل مجدد
regelation U انجماد مجدد
regeneracy U تولید مجدد
resurvey U بررسی مجدد
resupply U اماد مجدد
resorption U مکیدن مجدد
reshipment U حمل مجدد
resale U حراج مجدد
resale U فروس مجدد
rerun U اجرای مجدد
republication U انتشار مجدد
reporduce U تولید مجدد
reoccur U فهور مجدد
renegotiation U مذاکره مجدد
renascence U زندگی مجدد
remotion U حرکت مجدد
reinterpretation U تفسیر مجدد
reintegration U استقرار مجدد
reinsurance U بیمه مجدد
reinfection U عفونت مجدد
recaption U توقیف مجدد
reapparition U فهور مجدد
reactivation U فعالیت مجدد
restatement U بیان مجدد
retake U گرفتن مجدد
retaken U گرفتن مجدد
retakes U گرفتن مجدد
reassurances U اطمینان مجدد
reassurance U اطمینان مجدد
recreations U خلق مجدد
recreation U خلق مجدد
retaking U گرفتن مجدد
reconditioning U تعمیر مجدد
replenishing U تدارک مجدد
replenishing U پرکردن مجدد
replenishes U تدارک مجدد
replenishes U پرکردن مجدد
replenished U تدارک مجدد
replenished U پرکردن مجدد
replenish U تدارک مجدد
restatements U بیان مجدد
recurrence U رویدادن مجدد
re establishment U تاسیس مجدد
re claim U تقاضای مجدد
retransmission U ارسال مجدد
re attachment U توقیف مجدد
retread process U تعمیر مجدد
crossecheck U مقابله مجدد
comeback U دستیابی مجدد
comebacks U دستیابی مجدد
after shrinkage U انقباض مجدد
re-ran U نمایش مجدد
reproductions U تولید مجدد
reproduction U تولید مجدد
reinforcement U وضع مجدد
re-run U نمایش مجدد
re-running U نمایش مجدد
re-runs U نمایش مجدد
recurrences U رویدادن مجدد
replenish U پرکردن مجدد
reorganizing U سازماندهی مجدد
reloading U بارکردن مجدد
readjustments U سازگاری مجدد
redrawn U رسم مجدد
revaluation U بهاگذاری مجدد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com