English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aiming post U شاخصهای نشانه روی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leading indicators U شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
weighted indexes U شاخصهای موزون
ranging pole U شاخصهای مسافت یابی
keyword in context index U صفحه کلید با شاخصهای ثابت
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
bench mark U نشانه
symptomless U بی نشانه
reminiscences U نشانه
icon U نشانه
mark U نشانه
marks U نشانه
symbol U نشانه
signal U نشانه
cursors U نشانه گر
emblem U نشانه
emblems U نشانه
cursor U نشانه گر
sacraments U نشانه
sacrament U نشانه
portents U نشانه
portent U نشانه
cues U نشانه
cue U نشانه
one address U با یک نشانه
signalled U نشانه
signaled U نشانه
indications U نشانه ها
icons U نشانه
symptoms U نشانه
traced U نشانه
omens U نشانه
omen U نشانه
presaging U نشانه
presages U نشانه
presaged U نشانه
presage U نشانه
trace U نشانه
traces U نشانه
symptom U نشانه
indicative U نشانه
marker U نشانه
markers U نشانه
attribute U نشانه
attributes U نشانه
emblematic U نشانه
attributing U نشانه
tokens U نشانه
token U نشانه
ikons U نشانه
reminiscence U نشانه
veto U نشانه مخالفت
symptomatic U نشانه بیماری
asterisks U 1-نشانه گرافیکی
vetoes U نشانه مخالفت
aims U نشانه گرفتن .
vetoing U نشانه مخالفت
marksmen U نشانه گیر
target U تیر نشانه
level U نشانه گرفتن
levelled U نشانه گرفتن
levels U نشانه گرفتن
proofs U نشانه مدرک
asterisk U 1-نشانه گرافیکی
proof U نشانه مدرک
vetoed U نشانه مخالفت
sightings U نشانه رفتن
sighting U نشانه رفتن
minimal cue U نشانه کمینه
merit badge U نشانه هنر
marksman U نشانه گیر
targetting U تیر نشانه
indicium U نشانه ویژه
go ahead U نشانه ترقی
frequency mark U نشانه فرکانس
allegories U نشانه علامت
leveled U نشانه گرفتن
emblematical U حاوی نشانه
cockshot U نشانه روی
discriminandum U نشانه افتراق
direction peg U میخ نشانه
dan buoy U بویه نشانه
cue learning U نشانه اموزی
bode U نشانه بودن
bench mark U نشانه مبنا
targetted U تیر نشانه
targets U تیر نشانه
allegory U نشانه علامت
targeting U تیر نشانه
aim U نشانه گرفتن .
aimed U نشانه گرفتن .
targeted U تیر نشانه
cairn U سنگ نشانه
cairns U سنگ نشانه
indicator U علامت خط نشانه
badge reader U نشانه خوان
cockshy U نشانه روی
proof of laziness U نشانه تنبلی
trains U نشانه رفتن
traffic signal U نشانه روشن
code U نشانه قراردادی
typology U نشانه شناسی
trained U نشانه رفتن
sem U نشانه شناسی
marker U علامت نشانه
signalled U علامت نشانه
signal U علامت نشانه
signaled U علامت نشانه
train U نشانه رفتن
markers U علامت نشانه
pivot point U نقطه نشانه
line of sight U خط نشانه روی
prodrome U پیش نشانه
token passing U گذراندن نشانه
symptomatology U نشانه شناسی
indication U اشعار نشانه
aiming U نشانه روی
carried U نشانه وقوع وام
directing point U نقطه نشانه روی
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
fine sight U تنظیم خط نشانه دقیق
sights U دوربین نشانه روی
carries U نشانه وقوع وام
carry U نشانه وقوع وام
sights U الت نشانه روی
sight U دوربین نشانه روی
aiming light U چراغ نشانه روی
mark U نشانه کردن حریف
mark U علامت نشانه هدف
marks U نشانه کردن حریف
to present arms U نشانه روی کردن
token ring network U شبکه نشانه حلقهای
crossbones U نشانه مرگ وخطر
toxic symptom U نشانه زهراگینی یامسمومیت
traffic sign U لوحه نشانه گذاری
extend U گرافیک و نشانه ها است
extending U گرافیک و نشانه ها است
traffic sign U تابلو نشانه گذاری
term symbol U نشانه جمله طیفی
hallmark U انگ نشانه عیار
caduceus U نشانه علم پزشکی
sight U الت نشانه روی
aiming stake U دستک نشانه روی
marks U علامت نشانه هدف
pavement marking U نشانه گذاری راه
semicolon U نشانه چاپ شده
plotted U نشانه میان چهارراه
plots U نشانه میان چهارراه
plot U نشانه میان چهارراه
sightings U نشانه روی کردن
road marking U نشانه گذاری راه
leading point U نقطه نشانه روی
extends U گرافیک و نشانه ها است
homage U نشانه ی تکریم و وفاداری
reciprocal laying U نشانه روی متقابله
hallmarks U انگ نشانه عیار
negative voice U منع نشانه مخالفت
peep sight U دریچه نشانه روی
sighting U نشانه روی کردن
gun sight U دستگاه نشانه روی
impresa U نشانه جمله شعاری
carrying U نشانه وقوع وام
sight scale U طبله نشانه روی
gunner U نشانه رو توپ ساز
sighting device U وسیله نشانه روی
sight scale U مقیاس نشانه روی
it bobes evil U نشانه بدی است
it is an indication of lazines U نشانه تنبلی است
it is indicative of bad luck U نشانه بدبختی است
point U نشانه روی کردن
kentish fire U که نشانه نفاق ..باشد
gunners U نشانه رو توپ ساز
k U نشانه بیان یک هزار
marksman U نشانه گیر [ارتش و ورزش]
palm U نخل خرما نشانه پیروزی
palms U نخل خرما نشانه پیروزی
wreck buoy U نشانه کشتی غرق شده
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
toho U اعضای انگشتان نشانه و شست
lay U نشانه رفتن قرار دادن
optical U نشانه روی بصری چشمی
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
refer U نشانه روی به نقطه نشانی
caret U نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
referred U نشانه روی به نقطه نشانی
refers U نشانه روی به نقطه نشانی
optical sight U وسایل نشانه روی بصری
lays U نشانه رفتن قرار دادن
backspace U حرکت نشانه گر یک واحد به چپ یا عقب
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
point bland U تیراندازی بدون نشانه روی
peep sight U درجه نشانه روی دیدگاه
beginnings U حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com