English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
circuit allocated use U سهمیه مدارهای مجاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authorized allowance U سهمیه مجاز
table of allowance U جدول سهمیه مجاز
authorized allowance supplies U سهمیه اماد مجاز
authorized allowance supplies U سهمیه مجاز اماد
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
allowance for anticipated U سهمیه مجاز تلفات پیش بینی شده اماد
microelectronics U طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات
ttl U SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
allocations U سهمیه سهمیه دادن
allocation U سهمیه سهمیه دادن
piggyback U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks U دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
legit U نمایش مجاز تاتر مجاز
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
lsi U مدارهای با سیگنال IC
control circuits U مدارهای کنترل
computer circuits U مدارهای کامپیوتری
series circuits U مدارهای زنجیری
logic circuits U مدارهای منطقی
hardware U مدارهای مجتمع
contribution U سهمیه
scantling U سهمیه
ration U سهمیه
allowances U سهمیه
allowance U سهمیه
allotment U سهمیه
coupons U سهمیه
allotments U سهمیه
rationed U سهمیه
contributions U سهمیه
quotas U سهمیه
quota U سهمیه
rations U سهمیه
coupon U سهمیه
logic designer U طراح مدارهای منطقی
import quotas U سهمیه وارداتی
rationing U سهمیه بندی
sale quota U سهمیه فروش
quota sample U نمونه سهمیه
import quota U سهمیه وارداتی
quota U سهمیه بندی
quota agreement U موافقت سهمیه
quotas U سهمیه بندی
quotations U سهمیه بندی
ammunition credit U سهمیه مهمات
quotation U سهمیه بندی
appointment quota U سهمیه ماموریت
export quotus U سهمیه صادرات
appointment quota U سهمیه مشاغل
parallel series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
connections of polyphase circuits U اتصالهای مدارهای چند فاز
multiple series U مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
target allocation U سهمیه بندی هدف
quota system U نظام سهمیه بندی
ration U خارج قسمت سهمیه
rationing system U نظام سهمیه بندی
apportionment U واگذاری سهمیه بودجه
rationed U خارج قسمت سهمیه
to fix quota U تعیین سهمیه کردن
ammunition credit U سهمیه مهمات ذخیره
rations U خارج قسمت سهمیه
quota share treaty U قرار سهمیه بندی
common table of allowance U جداول سهمیه عمومی
general allotment U سهمیه عمومی یا کلی
consolidated table of allowance U جدول سهمیه عمومی
consolidated table of allowance U جدول سهمیه مشترک
generation U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generations U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
allotment serial number U شماره سری سهمیه واگذارشده
bulk replacement storage U سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
generations U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
bread-boards U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
generation U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
bread-board U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
basic allowance U سهمیه اولیه ضریب حقوقی معاش
numerical U ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
analogues U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
inputted U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
analogue U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
switching U نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند
ttl U استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
wafer scale integration U یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
analogues U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogue U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
oxides U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide U روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
mesfet U دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal
teleprinters U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinter U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
licensed U مجاز
admissibll U مجاز
metonymy U مجاز
certified U مجاز
authorized U مجاز
permissive U مجاز
rated U مجاز
licensable U مجاز
admittable U مجاز
allowable U مجاز
authorrized U مجاز
permissible U مجاز
admissible U مجاز
lawful U مجاز
at liberty U مجاز
authorised U مجاز
tropologic U مجاز
commissioned U مجاز
permitted U مجاز
legal U مجاز
toluene U حد مجاز
allowed U مجاز
generations U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
authorized strength U استعداد مجاز
allowable cargo load U بار مجاز
authorized bank U بانک مجاز
metonym U مجاز مرسل
bona fide holder U دارنده مجاز
licit U روا مجاز
circuit allocated use U مدارچانلهای مجاز
idiographic U وابسته به مجاز
allowed vibrations U ارتعاشهای مجاز
not allowed U غیر مجاز
impermissible U غیر مجاز
authorized program U برنامه مجاز
ban item U غیر مجاز
allowable cargo load U حداکثربار مجاز
authorised clerk U واسطه مجاز
justifiability U مجاز بودنی
delegation of authority U مجاز شمردن
height clearance U ارتفاع مجاز
maximum prr ermissible U مجاز حداکثر
bag limit U حد مجاز صید
working stress U تنش مجاز
allowable stress U تنش مجاز
allowable load U بار مجاز
allowable level U تراز مجاز
authorise U مجاز نمودن
authorized manpower U استعدادپرسنلی مجاز
setting U شدت مجاز
complementing U حد مجاز مکمل
complements U حد مجاز مکمل
fair game U شکار مجاز
working load U بار مجاز
figuratively U بطور مجاز
allowance U میزان مجاز
allowances U میزان مجاز
unauthorized U غیر مجاز
legitimises U مجاز کردن
lawfully U به طور مجاز
permit U مجاز کردن
permits U مجاز کردن
permitting U مجاز کردن
troplogy U مجاز گوئی
complemented U حد مجاز مکمل
complement U حد مجاز مکمل
settings U شدت مجاز
free U مجاز منفصل
freed U مجاز منفصل
freeing U مجاز منفصل
frees U مجاز منفصل
on the house <idiom> U مجاز درکاری
licensing hours زمان مجاز
legitimizing U مجاز کردن
legitimizes U مجاز کردن
legitimized U مجاز کردن
legitimize U مجاز کردن
legitimization U مجاز کردن
legitimising U مجاز کردن
legitimised U مجاز کردن
accredited U مجاز معتبر
permissibly U بطور مجاز
speed limits U سرعت مجاز
permissible velocity U تندی مجاز
prescribed load U بار مجاز
dose U مقدار مجاز
dosed U مقدار مجاز
doses U مقدار مجاز
dosing U مقدار مجاز
permissible deviation U تفاوت مجاز
permissible dosage U دوز مجاز
revocable contract U عقد مجاز
speed limit U سرعت مجاز
safe load U بار مجاز
trope U مجاز استعاره
tolerance limit U خطای مجاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com