English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
marks man U تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
target offset methode U روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
forward U حرکت به جلو یا مقابل
forwarded U حرکت به جلو یا مقابل
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
benchrest U سکو برای تکیه دادن تیرانداز
speeding U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
scan U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scans U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scanned U حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
raster U یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
exchangeable U درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
schedule of targets U برنامه هدفها
list of targets U لیست هدفها
program of targets U برنامه هدفها
target dossiers U پرونده هدفها
target overlay U کالک هدفها
group of targets U گروه هدفها
target system U سیستم هدفها
target list U لیست هدفها
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
shifted U حرکت دادن
moves U حرکت دادن
movement U حرکت دادن
shift U حرکت دادن
moved U حرکت دادن
shifts U حرکت دادن
stir up <idiom> U حرکت دادن
move U حرکت دادن
target information center U مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
acoustical surveillance U اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
fin de non recevoir U رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
scurried U بسرعت حرکت دادن
propel U بردن حرکت دادن
scurries U بسرعت حرکت دادن
propelled U بردن حرکت دادن
scurrying U بسرعت حرکت دادن
scurry U بسرعت حرکت دادن
interrupt U حرکت دادن وقفه
interrupting U حرکت دادن وقفه
courses U بسرعت حرکت دادن
moveable U قابل حرکت دادن
routes U فرمان حرکت دادن
course U بسرعت حرکت دادن
route U فرمان حرکت دادن
coursed U بسرعت حرکت دادن
moom umjigigi U حرکت دادن بدن
propels U بردن حرکت دادن
interrupts U حرکت دادن وقفه
flash ranging location U تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
burn through range U مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to make a goal U توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
advancing U حرکت دادن چیزی به جلو
stirs U حرکت دادن بهم زدن
stir U حرکت دادن بهم زدن
stirred U حرکت دادن بهم زدن
stirrings U حرکت دادن بهم زدن
advance U حرکت دادن چیزی به جلو
advances U حرکت دادن چیزی به جلو
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
traverse U حرکت دادن لوله در سمت
commercial water movement U حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
traversing U حرکت دادن لوله در سمت
whiff U باصدای پف حرکت دادن وزیدن
traversed U حرکت دادن لوله در سمت
traverses U حرکت دادن لوله در سمت
play footsie <idiom> U از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
slew U حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
sculls U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
scull U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
rouses U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
roused U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
papering U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouse U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
paper U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papered U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
give free rein to <idiom> U اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
gunners U تیرانداز
sagittarius U تیرانداز
shotgunner U تیرانداز
gunner U تیرانداز
shooter U تیرانداز
weapon selector U مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
radio range U ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
sensed U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sense U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
senses U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
carried U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
DFD U نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
carries U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
toxophilite U تیرانداز کماندار
sharp shooter U تیرانداز ممتاز
sharp shooter U تیرانداز درجه 1
expert gunner U تیرانداز ماهرتوپخانه
sniper U تیرانداز از خفا
sharpshooter U تیرانداز ماهر
experts U تیرانداز ممتاز
archers U تیرانداز با کمان
snipers U تیرانداز از خفا
bowman U تیرانداز کمان کش
bowman U تیرانداز با کمان
expert U تیرانداز ممتاز
marksman U تیرانداز ماهر
archer U تیرانداز با کمان
marksmen U تیرانداز ماهر
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
snipers U تیرانداز ماهر تفنگ
body alinement U تنظیم بدن تیرانداز
expert badge U نشان تیرانداز ممتاز
sniper U تیرانداز ماهر تفنگ
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
joysticks U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
stations U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
toxophilite U تیرانداز ماهر با تیر و کمان
marksman U تیرانداز ماهر [ارتش و ورزش]
stationed U محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
shadowmask U صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
friction feed U مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
mechanical mouse U وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
creeps U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
cheekpiece U تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
creep U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
indents U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
indenting U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passed U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
blankest U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
pass U عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
blank U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sculls U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
sculled U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com