English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5894 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
activation barrier U سد فعال سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
activation U فعال سازی
activation energy U انرژی فعال سازی
Other Matches
active U هدف فعال خط مشی فعال
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
active U فعال
smacking U فعال
smacker U فعال
snell U فعال
light footed U فعال
go-ahead U فعال
active cell U سل فعال
efective U فعال
commissioned <adj.> U فعال
strenuous U فعال
sthenic U فعال
astir U فعال
light foot U فعال
up U فعال
upped U فعال
operational U فعال
energetic U فعال
upping U فعال
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
active absorption U جذب فعال
active center U مرکز فعال
active carbon U کربن فعال
active balance U مانده فعال
active avoidance U اجتناب فعال
active area U ناحیه فعال
active aircraft U هواپیمای فعال
active analysis U تحلیل فعال
active therapy U درمان فعال
active cell U سلول فعال
active centers U مراکز فعال
actual output U بازداده فعال
activate U فعال کردن
active window U پنجره فعال
active vocabulary U واژگان فعال
active mine U مین فعال
active program U برنامه فعال
active site U محل فعال
active site U موضع فعال
active stock U موجودی فعال
active sonar U ردیاب فعال
whip up <idiom> U فعال کردن
come alive <idiom> U فعال ماندن
active lines U خطهای فعال
actuator U فعال کننده
active installation U قسمت فعال
active device U دستگاه فعال
active element U عنصر فعال
active file U پرونده فعال
active installation U تاسیسات فعال
active file U فایل فعال
adrenergic U فعال شونده
active hydrogen U هیدروژن فعال
active index U ایندکس فعال
active index U شاخص فعال
active sonar U سونار فعال
kinetic energy U نیروی فعال
hot money U پول فعال
spirituous U فعال سرزنده
spiritous U فعال زنده
activating U فعال کردن
activates U فعال کردن
activate U فعال کردن
semiactive U نیمه فعال
passive U غیر فعال
activated U فعال کردن
operating personnel U پرسنل فعال
optically active U فعال نوری
acting U فعال کاری
out of action U غیر فعال
activate فعال کردن
passives U غیر فعال
activation U فعال کردن
inactive U غیر فعال
actinic rays U اشعه فعال
trig U فعال سرحال
active force U نیروی فعال
cycle stock U موجودی فعال
active U فعال کنشی
enthalpy U حرارت فعال
activator U فعال ساز
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
reactive current U جریان غیر فعال
reactive power U توان غیر فعال
arm U خط وط وقفه فعال شده .
overactive U فوق العاده فعال
passive element U یکان غیر فعال
passive sonar U ردیاب غیر فعال
active status U خط مشی فعال توپخانه
go getter U شخص فعال و زرنگ
euchromatin U بخش فعال کروماتین
idle money U پول غیر فعال
inactivate U غیر فعال کردن
pragmatics U فعال واقع بین
go-getter U شخص فعال و زرنگ
surface active agents U مواد فعال در سطح
ce U تراشه فعال کننده
cationic U دارای کاتیون فعال
active zone of well U حوزه فعال چاه
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
active sonar U رادار دریایی فعال
activated charcoal U ذغال فعال شده
commissioning the ship U فعال کردن کشتی
activity U فعال یا مشغول بودن
activated sludge U لجن فعال شده
activating effect of functional group U گروه فعال ساز
absorbo cel U سلولوز فعال شده
locked <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
blocked <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
activated carbon U کربن فعال شده
disabled <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
activated diffusion U پخش فعال شده
activated carbon U ذغال فعال شده
activated charcoal U کربن فعال شده
activated complex U کمپلکس فعال شده
activities U فعال یا مشغول بودن
active database U پایگاه دادههای فعال
deactivate U غیر فعال کردن
active labor force U نیروی کار فعال
deactivated U غیر فعال کردن
deactivates U غیر فعال کردن
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
deactivating U غیر فعال کردن
surfactants U مواد فعال در سطح
activated cathode U کاتد فعال شده
go-getters U شخص فعال و زرنگ
pragmatic U فعال واقع بین
reactivate U دوباره فعال کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
passives U غیر فعال مطیع وتسلیم
passive U غیر فعال مطیع وتسلیم
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
lie by U غیر فعال باقی ماندن
reticular activating system U دستگاه فعال ساز شبکهای
interrupts U خط وقفه که فعال شده است
man about town U مرد فعال اجتماعی وجهانی
field operating U فعال درصحرا رده صحرایی
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
interrupting U خط وقفه که فعال شده است
psychoactive drug U داروی فعال کننده روان
activation U فعال شدن کنش وری
activated methylene group U گروه متیلن فعال شده
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
activated U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activates U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
activating U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
nonstriker U یازیگری که در لحظاتی ازبازی فعال نیست
to lie dormant U غیر فعال بودن [اصطلاح مجازی]
membrane keyboard U احساس کننده فشار را فعال میکند
anaerobic U زنده و فعال بدون هوا واکسیژن
to be out of action [because of injury] U غیر فعال شدن [بخاطر آسیب] [ورزش]
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
ascending reticular activating system U دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
epo U Off Power Emergency مدار و دکمههای فعال کننده ان
paper fed U که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
standbys U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby U قطعه پشتبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
aras U system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
coacher U مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
maskable U وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
masks U کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند
mask U کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
viscosity valve U شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
edit U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
unmount U برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
edited U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
sessions U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
interrupts U اصط لاحی در برنامه نویسی کامپیوتری که خط وط وقفهای که باید فعال شوند را انتخاب میکند
Recent search history Forum search
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
3midas touch
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1Other factors can introduce poor conditioning.
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
1Regulatory label
1There are two other modeling formalisms worth highlighting in the context of LPV systems.
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
0جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com