English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
module U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
parameter estimation U تخمین پارامترها
country file U فایلی در سیستم که پارامترها
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
paramterization U عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
parametric U عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
assembled U درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
assembles U درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
condition U اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
assemble U درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
formatter U برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
config.sys U در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
parameters U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameter U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
initialize U تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
the urban districts U بخشهای شهر
leading sectors U بخشهای پیشرو
leading sectors U بخشهای پیشگام
aggregates U ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
aggregate U ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
compartmentalize U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizing U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalized U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
tetrarch U والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
compartmentalising U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalises U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalised U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizes U به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
modularity U تشکیل شده از بخشهای تابعی
proportional parts U بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
interleaving U پردازندهای که با بخشهای پردازنده کار میکند
workings U همه بخشهای حفاری شده معدنی
partition U اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
partitions U اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
modularization U برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
assembly U قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
frees U مستقل
separate U مستقل
separated U مستقل
landed a U مستقل
sovereigns U مستقل
sovereign U مستقل
stand alone U مستقل
freeing U مستقل
separates U مستقل
autonomic U مستقل
independent U مستقل
realty U مستقل
mavericks U مستقل
solos U مستقل
free U مستقل
solo U مستقل
exogenous U مستقل
freed U مستقل
maverick U مستقل
absolutes U مستقل
autocratic U مستقل
free-standing U مستقل
freelance U مستقل
absolute مستقل
crop end U بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
crop end saw U اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
independent consultant U مشاور مستقل
garrison house U ساخلو مستقل
independent state U دولت مستقل
separate brigade U تیپ مستقل
autocracy U حکومت مستقل
individual units U یکانهای مستقل
arguments U متغیر مستقل
argument U متغیر مستقل
explanatory variable U متغیر مستقل
independent variable U متغیر مستقل
separates U یکان مستقل
machine independent U مستقل از ماشین
device independence U مستقل از دستگاه
separated U یکان مستقل
independent equations U معادلات مستقل
separate U یکان مستقل
context free U مستقل از متن
absolutes U مستقل استبدادی
autonomous operation U عملیات مستقل
autonomous consumption U مصرف مستقل
independency U کشور مستقل
autonomous variable U متغیر مستقل
self goverment U حکومت مستقل
to stand by oneself U مستقل بودن
semi independent U نیمه مستقل
separate battalion U گردان مستقل
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
detached U ستون مستقل
separate battery U اتشبار مستقل
separate company U گروهان مستقل
entity U موسسه مستقل
entity U موجودیت مستقل
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
stand on one's own two feet <idiom> U مستقل بودن
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
entities U موجودیت مستقل
entities U موسسه مستقل
single unit U یکان مستقل
input output table U بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
overlay U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
overlaying U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlays U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
ozonosphere U لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
autonomous U دارای زندگی مستقل
separations U مستقل شدن یکانها
separation U مستقل شدن یکانها
dependent state U دولت غیر مستقل
computer independent language U زبان مستقل کامپیوتری
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
independent variable U متغیر مستقل [ریاضی]
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
argument [of a function] U متغیر مستقل [ریاضی]
dependencies U کشور غیر مستقل
number of componentes U تعداد سازندههای مستقل
dependency U کشور غیر مستقل
monarchism U اصول سلطنت مستقل
form U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
biz U نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
multiplex U روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
formed U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms U ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
dualism U مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous U دارای حکومت مستقل خودمختار
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
on an arm's length basis U بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
icca U انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
autonomous U دارای حکومت مستقل داخلی
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
pica U سیستم عامل مستقل از ماشین
multicollinearity U هم خطی بین متغیرهای مستقل
monarchic U مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
standalone U سیستمی که مستقل کار میکند
territorialism U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territoriality U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
stand-alone <adj.> U خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
input output analysis U تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
grey scale U سایه هایی که از نمایش بخشهای رنگی روی صفحه تک رنگ تولید میشود
segments U تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
worded U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
segment U تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
JPEG++ U حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
linkages U نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
linkage U نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
sovereigns U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereign U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
linking U تابع نرم افزاری کوچک که بخشهای برنامه را به هم ترکیب میکند تا به عنوان یک واحد اجرا شوند
simultaneity U زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
independent U association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
wrought U ساخته
framed U ساخته
arm's length U مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
precast U پیش ساخته
i do not have it in me U از من ساخته نیست
haniwork U دست ساخته
prefabricate U پیش ساخته
pucka U ساخته شده
hand made U ساخته دست
it is made U ساخته میشود
makable U ساخته شدنی
paved ford U گدار ساخته
manufactured head U سر ساخته شده
soi disant U خود ساخته
officinal U ساخته واماده
self formed U خود ساخته
fecit U ساخته است
self constituted U خود ساخته
ruled surface U سطح خط ساخته
bamboo U ساخته شده از نی
irowork U اهن ساخته
pukka U ساخته شده
artificalism U ساخته پنداری
simulated U شبیه ساخته
self-made U خود ساخته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com