English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (632 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to make an early start U زود حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
freeze U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
move U حرکت کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
moved U حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
moves U حرکت کردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
zip U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zipped U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zipping U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
zips U باسرعت وانرژی حرکت کردن زور
departure U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
pace U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces U باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
hovercraft U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
trail U بدنبال حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
submarine U زیردریا حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U حرکت کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed U حرکت کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings U حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
paddle U با باله شنا حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
paddles U با باله شنا حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
depart U روانه شدن حرکت کردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
immobilised U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
Other Matches
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
streaking U بسرعت حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
pule U باصدا حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
troupes U بصورت دسته حرکت کردن
to tailgate the motorist in front U سر به دم حرکت کردن [اصطلاح روزمره]
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
starboard U بطرف راست حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
belts U باشدت حرکت یا عمل کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
galvanize U تحریک کردن به حرکت واداشتن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
shuffles U این سو وان سو حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
shuffled U این سو وان سو حرکت کردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
plodded U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
stand out U حرکت کردن ناو به سمت دریا
plods U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
fleets U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleet U هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tie up <idiom> U آرام یا متوقف کردن حرکت یا عملی
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
plod U اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
lopped U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lop U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lopping U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
lops U باتنبلی حرکت کردن شلنگ برداشتن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
get off U حرکت کردن عزیمت کردن
behave U سلوک کردن حرکت کردن
behaved U سلوک کردن حرکت کردن
behaves U سلوک کردن حرکت کردن
behaving U سلوک کردن حرکت کردن
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
treks U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trek U کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
immobilizes U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
precursor sweeping U پاک کردن مین قبل از حرکت ناوگان
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
sinuating U حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
immobilizing U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilized U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilize U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
caterpillar U تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
false starts U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
maunder U بطور خواب الود وسرگردان حرکت کردن
caterpillars U تراکتور زنجیری بشکل کرم صد پا حرکت کردن
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com